راه برگشت~P¹²
این پارت یکم ممکنه کوتاه باشه ولی دیگه خوبه
امروز خواب موندم چون خواب میتسویا رو داشتم میدیدم عرررررر بغلش کردممممم😍❤️
خب بریمممم
______________________
توی مهمونی همه نگاهشون به ا/ت بود،ا/ت یواشکی به سانزو گفت:من میترسم،چرا همه اینا به من زل زدن؟
-تو بهشون زل نزنی حله.
+اوکی
داشتن راه میرفتن که یهو ا/ت خورد به یک یارو درازی.
+ای وای ببخشین
؟؟:اشکال نداره خانوم کوچولو.
سانزو:عع ران تویی
ران:بلخره رسمی رل زدین؟
سانزو و ا/ت همزمان:نه تقریبا:/
ران میره*
جلسه شروع شد:
مایکی رو به همه:خیلخب..ا/ت اینجاست؟
ا/ت:ها؟کی؟من؟
همه:یه دختر؟اینجا چیکار میکنه؟چرا کنار هاروچیو سان وایساده؟
ا/ت:ب...بله...؟
مایکی:خوش اومدی.
ا/ت:به کجا؟
مایکی:به بانتن
ا/ت:م...ممنونم.
ا/ت در ذهن:یا پشمای خاهر نداشتمممممممم
مایکی:ا/ت،بعدا بیا اتاق من.
اتمام جلسه*
ا/ت میره به اتاق مایکی،در میزنه:تق تق
مایکی:اگه ا/ت هستی بیا تو.
ا/ت:چ..چشم
ا/ت میره داخل دفتر*
+بفرمایید...کارم...د....داشتید؟
مایکی:چرا میترسی؟
+از...از چی؟
مایکی:منم نمیدونم از چی والا.اما لرزش دستات...
+اع هیچی.
مایکی:بشین،درم پشت سرت ببند.
ا/ت همینکارو میکنه*
مایکی حتی پرده های اتاقم میکشه*
مایکی میگه:.....
_________________
چیع؟
مایکی میگه قار قارررر😂✨
پارت بعدیو فردا یا امشب مینویسم.
نظرتونو تو کامنتا بگین❤️💛🧡
امروز خواب موندم چون خواب میتسویا رو داشتم میدیدم عرررررر بغلش کردممممم😍❤️
خب بریمممم
______________________
توی مهمونی همه نگاهشون به ا/ت بود،ا/ت یواشکی به سانزو گفت:من میترسم،چرا همه اینا به من زل زدن؟
-تو بهشون زل نزنی حله.
+اوکی
داشتن راه میرفتن که یهو ا/ت خورد به یک یارو درازی.
+ای وای ببخشین
؟؟:اشکال نداره خانوم کوچولو.
سانزو:عع ران تویی
ران:بلخره رسمی رل زدین؟
سانزو و ا/ت همزمان:نه تقریبا:/
ران میره*
جلسه شروع شد:
مایکی رو به همه:خیلخب..ا/ت اینجاست؟
ا/ت:ها؟کی؟من؟
همه:یه دختر؟اینجا چیکار میکنه؟چرا کنار هاروچیو سان وایساده؟
ا/ت:ب...بله...؟
مایکی:خوش اومدی.
ا/ت:به کجا؟
مایکی:به بانتن
ا/ت:م...ممنونم.
ا/ت در ذهن:یا پشمای خاهر نداشتمممممممم
مایکی:ا/ت،بعدا بیا اتاق من.
اتمام جلسه*
ا/ت میره به اتاق مایکی،در میزنه:تق تق
مایکی:اگه ا/ت هستی بیا تو.
ا/ت:چ..چشم
ا/ت میره داخل دفتر*
+بفرمایید...کارم...د....داشتید؟
مایکی:چرا میترسی؟
+از...از چی؟
مایکی:منم نمیدونم از چی والا.اما لرزش دستات...
+اع هیچی.
مایکی:بشین،درم پشت سرت ببند.
ا/ت همینکارو میکنه*
مایکی حتی پرده های اتاقم میکشه*
مایکی میگه:.....
_________________
چیع؟
مایکی میگه قار قارررر😂✨
پارت بعدیو فردا یا امشب مینویسم.
نظرتونو تو کامنتا بگین❤️💛🧡
۴.۵k
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.