برادر من
بردار من پارت ۳
ساعت ۱۲ بود رفتم داخل بالکن دیدم تهیونگ داره سیگار میکشه و یه لیوان مشروب تو دستشه
اون متوجه حضور من نشد
یهو صدای در خونه اومد یکم ترسیدم
در اتاقمو یکم باز کردم دیدم یه دختره که لباس خیلیخیلی باز پوشیده بود دم در اتاق تهیونگ وایستاده در اتاق باز شد و دختره رفت داخل برام عجیب بود واقعا حرفای تهیونگ راست بود
اهمیت ندادم بعد چند دقیقه صدای تلمبه زدن و صدای ناله یه دختر اومد کل عمارت پر شده بود از صدای ناله دختره و ناله های مردونه تهیونگ
برام عجیب بود چرا مامانم و سان بیدا نمیشن از روی تختم بلند شدم و رفتم سمت اتاق تهیونگ گوشمو گذاشتم روی در داشتن حرف میزدن
دختره:اههه اممم ددی تند تر ارههه
تهیونگ : اوه اههه
با این حرفاشون منم یکم تحریک شدم دلم یه س*ک*س میخواستم
تو همین فکر بودم که یهو در باز شدم تهیونگ با یه قیافه عصبانی داشت بهم نگاه میکرد و دختره هم بهم خیره شده بود گفتم:ببخشید داداشی
اینو گفتم و دویدم سمت اتاقم
نظرتون رو بگیددد لطفااااا
ساعت ۱۲ بود رفتم داخل بالکن دیدم تهیونگ داره سیگار میکشه و یه لیوان مشروب تو دستشه
اون متوجه حضور من نشد
یهو صدای در خونه اومد یکم ترسیدم
در اتاقمو یکم باز کردم دیدم یه دختره که لباس خیلیخیلی باز پوشیده بود دم در اتاق تهیونگ وایستاده در اتاق باز شد و دختره رفت داخل برام عجیب بود واقعا حرفای تهیونگ راست بود
اهمیت ندادم بعد چند دقیقه صدای تلمبه زدن و صدای ناله یه دختر اومد کل عمارت پر شده بود از صدای ناله دختره و ناله های مردونه تهیونگ
برام عجیب بود چرا مامانم و سان بیدا نمیشن از روی تختم بلند شدم و رفتم سمت اتاق تهیونگ گوشمو گذاشتم روی در داشتن حرف میزدن
دختره:اههه اممم ددی تند تر ارههه
تهیونگ : اوه اههه
با این حرفاشون منم یکم تحریک شدم دلم یه س*ک*س میخواستم
تو همین فکر بودم که یهو در باز شدم تهیونگ با یه قیافه عصبانی داشت بهم نگاه میکرد و دختره هم بهم خیره شده بود گفتم:ببخشید داداشی
اینو گفتم و دویدم سمت اتاقم
نظرتون رو بگیددد لطفااااا
۱۲.۹k
۲۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.