منو یادت میاد؟P13
ونوس:یه بار عاشق شدم نه اینکه بگم عاشقی کار اشتباهیه نه کسی که من عاشقش بودم اشتباه بود
این همه سوال پرسیدی بزار منم یدونه بپرسم
جی ووک:بپرس
ونوس:تاحالا کسیو دوس داشتی
جی ووک:آره هنوزم دارم
ونوس:اعتراف کردی
جی ووک:نمی دونم چه شکلی اعتراف کنم
ونوس:شخصیتش چطوریه
جی ووک:نمی دونم
ونوس:تو چی میدونی بابا
حالا بزار برات بگم اگه یه شخصیت مهربون بود و ساکت باید توی طبیعت بهش اعتراف کنی اونم وقتی که خیلی آرومه
اما اگه نه شخصیتش شلوغ پلوغه و خونگرمه باید یبار عصبانیش کنی وقتی که داشت از عصبانیت منفجر میشد اونوقت باید اعتراف کنی
جی ووک:مطمعنی نمیزنه تو دهنم؟
ونوس:آره بابا خیالت راحت جواب میده(با حالت خماری همه این حرفا رو زد)
جی ووک:هی خوابی اهایی
ویو جی ووک:
خیلی کیوت خوابیده بود معلوم بود خیلی خستس براید استایل بغلش کردم بردم گذاشتمش تو ماشین و تا خونه رسوندمش زنگ در شونو زدم
هایکا:سلام ای..این بغل تو چیکار می کنه با چه جراتی بهش دست زدی بیهوشش کردی؟؟؟
جی ووک:چی میگی برا خودت صبح پا میشه همه چیو توضیح میده
هایکا:خیلی خوب حالا که تا اینجا آوردیش بیا بزارش تو تخت
ویو جی ووک:رفتم گذاشتمش تو تخت و رفتم عجیبه خونشون ساده بود از اونجایی که یادمه ونوس از دبیرستان کار می کرده اما الان حتی ماشین نداره پس پولاشو چی کرده؟ای بابا ول کن اصن به من چه
____________________________________________________________
#رمان
#bts
این همه سوال پرسیدی بزار منم یدونه بپرسم
جی ووک:بپرس
ونوس:تاحالا کسیو دوس داشتی
جی ووک:آره هنوزم دارم
ونوس:اعتراف کردی
جی ووک:نمی دونم چه شکلی اعتراف کنم
ونوس:شخصیتش چطوریه
جی ووک:نمی دونم
ونوس:تو چی میدونی بابا
حالا بزار برات بگم اگه یه شخصیت مهربون بود و ساکت باید توی طبیعت بهش اعتراف کنی اونم وقتی که خیلی آرومه
اما اگه نه شخصیتش شلوغ پلوغه و خونگرمه باید یبار عصبانیش کنی وقتی که داشت از عصبانیت منفجر میشد اونوقت باید اعتراف کنی
جی ووک:مطمعنی نمیزنه تو دهنم؟
ونوس:آره بابا خیالت راحت جواب میده(با حالت خماری همه این حرفا رو زد)
جی ووک:هی خوابی اهایی
ویو جی ووک:
خیلی کیوت خوابیده بود معلوم بود خیلی خستس براید استایل بغلش کردم بردم گذاشتمش تو ماشین و تا خونه رسوندمش زنگ در شونو زدم
هایکا:سلام ای..این بغل تو چیکار می کنه با چه جراتی بهش دست زدی بیهوشش کردی؟؟؟
جی ووک:چی میگی برا خودت صبح پا میشه همه چیو توضیح میده
هایکا:خیلی خوب حالا که تا اینجا آوردیش بیا بزارش تو تخت
ویو جی ووک:رفتم گذاشتمش تو تخت و رفتم عجیبه خونشون ساده بود از اونجایی که یادمه ونوس از دبیرستان کار می کرده اما الان حتی ماشین نداره پس پولاشو چی کرده؟ای بابا ول کن اصن به من چه
____________________________________________________________
#رمان
#bts
۱.۹k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.