پارت ۱۳
پارت ۱۳
ویو ات:صبح بیدار شدم یکم گلوم درد میکرد اهمیت ندادم رفتم آب جوش خوردم رفتم مدرسه
لیا:سلام بز کوهی (خنده)
ات:سلام(بی حال)
لیا:حالت خوبه؟
ات:آره (بی حال)
ات ویو:رفتم سر کلاس دیدم جونگ کوک اونجا نشسته بود رفتم کنارش نشستم
کوک:سلام تهیونگ چرا نیمده؟
ات:سلام حالش خوب نبود ( بی حال )
کوک:حالت خوبه؟ چرا امروز امدی وقتی حالت بده ( نگران)
ات :خوبم ( بیخیال, بی حال )
کوک ویو:میگفت خوبه ولی معلوم بود خوب نیست
ات ویو :حالم خیلی بد بود گلوم درد میکرد معلم اومد داشت درس میداد که حالم بد شود که سرمو گذاشتم رو میز سیاهی..........
کوک ویو:معلم داشت درس میداد که ات سر شو گذاشت رو میز
،، 30 مین بعد،،
کوک :بعد از زر زر کردن های معلم زنگ خورد ولی ات هنوز خواب بود گفتم بیدارش کنم
کوک:ات بیدار شو زنگ خورده
ات:........
کوک:ات......... ات ( نگران)
ات:..........
کوک ویو:دیدم جواب نمیده دستمو گذاشتم رو پیشونیش دیدم داره تو تب میسوزه که براید استایل بغلش کردم داشتم میبردمش سمت ماشین که
ویو ات:صبح بیدار شدم یکم گلوم درد میکرد اهمیت ندادم رفتم آب جوش خوردم رفتم مدرسه
لیا:سلام بز کوهی (خنده)
ات:سلام(بی حال)
لیا:حالت خوبه؟
ات:آره (بی حال)
ات ویو:رفتم سر کلاس دیدم جونگ کوک اونجا نشسته بود رفتم کنارش نشستم
کوک:سلام تهیونگ چرا نیمده؟
ات:سلام حالش خوب نبود ( بی حال )
کوک:حالت خوبه؟ چرا امروز امدی وقتی حالت بده ( نگران)
ات :خوبم ( بیخیال, بی حال )
کوک ویو:میگفت خوبه ولی معلوم بود خوب نیست
ات ویو :حالم خیلی بد بود گلوم درد میکرد معلم اومد داشت درس میداد که حالم بد شود که سرمو گذاشتم رو میز سیاهی..........
کوک ویو:معلم داشت درس میداد که ات سر شو گذاشت رو میز
،، 30 مین بعد،،
کوک :بعد از زر زر کردن های معلم زنگ خورد ولی ات هنوز خواب بود گفتم بیدارش کنم
کوک:ات بیدار شو زنگ خورده
ات:........
کوک:ات......... ات ( نگران)
ات:..........
کوک ویو:دیدم جواب نمیده دستمو گذاشتم رو پیشونیش دیدم داره تو تب میسوزه که براید استایل بغلش کردم داشتم میبردمش سمت ماشین که
۱۳.۰k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.