p2
و اسکله نشته بود تنهای تنها هیچکدوم از برادراش پیشش نبودن جین رفته بود وسایل و لباس برای برادر خوانده کوچیکش بخره و همینطور کتابای خودش و اون، سال دیگه تهیونگم میومد مدرسه ولی امسال سال اول نامجون بود میترسید نتونه خوب همچیو یاد بگیره ، میترسید نتونه با بقیه کنار بیاد، میترسید تو دست و پا باشه ،میترسید مشکلی پیش بیاد که مجبور بشه با رویی سیاه برگرده خانواده کیم تاحالا کلی بهش لطف کرده بودن و اونم از وقتی توجه اونا رو دیده بود به خودش قول داده بود با درساش اونا رو سر بلند کنه کاری کنه افتخار کنن که پسری مثل اون دارن اون پسر خیلی باهوشی بود حتی تست IQ هم داده بود و 148 جواب گرفته بود اون مسائل ریاضی رو تو سه سوت انجام میداد و یه شعر رو وقتی فقط یک بار گوش میداد حفظ میکرد اون از کلاس اول تا کلاس چهارم شاگرد ممتاز بود ولی ایا میتونست تو مدرسه جادوگری هاگوارتزم شاگرد ممتاز بشه؟؟؟؟؟؟
+ هی نامجونی بیا بریم واسه چوپدستیت دلم واسه اولیوندر تنگ شده توهم چوبستی لازم داری تنهایی نشین بیا دیگههههه
این جین بود که داشت نامجونو میکشید ته ته پیش دوستش بود و جین به دوستش گفته بود میره دنبال برادرش
_ هیونگ مجبورم دوستتو ببینم
+ البته که اره بدو اون یکم خابالوعه میخواد سریع برگرده
_باشه هیونگ
+خوبه
دستشو کشید و اونو برد سمت دوستش
+یونگی این برادر اولیم نامجونه نامجونی یا نامی هم میگیم بهش نامی این یونگیه فامیلش مینه و ما بهش میگیم شوگا
_ اها سلام خوشبختم یونگی ........هیونگ
+ چرا بهش گفنی هیونگ
_ یونگی خالی یکم اذیتم میکرد
= منم خوشبختم نامی
_هیونگ شما شبیه گربه این
=یاااااااااا همینا که بهم میگن بسه
+ بیا اینم میگه شبیه گربه ای نگفتم پیشی
= :نگاه بد
+قطع شدن خنده شیشه پاک کنی
+میگم نامجونی جونگکوک و تهیونگو ندیدی؟؟؟؟؟
_رفتن سمت جارو ها
+بدویین باید بریم دنبالشون
_هیونگ من بیام باید پول یه جارو رو بدی ها
+راست میگی تو برو پیش اولیوندر من و شوگا میریم پیشش
=هی سال اولیا نمیتونن جارو بیارن پس نمیتونیم بگیریم پس بیای مشکلی نیست
_دلیلش اون نیست هیونگ...........
+ هی نامجونی بیا بریم واسه چوپدستیت دلم واسه اولیوندر تنگ شده توهم چوبستی لازم داری تنهایی نشین بیا دیگههههه
این جین بود که داشت نامجونو میکشید ته ته پیش دوستش بود و جین به دوستش گفته بود میره دنبال برادرش
_ هیونگ مجبورم دوستتو ببینم
+ البته که اره بدو اون یکم خابالوعه میخواد سریع برگرده
_باشه هیونگ
+خوبه
دستشو کشید و اونو برد سمت دوستش
+یونگی این برادر اولیم نامجونه نامجونی یا نامی هم میگیم بهش نامی این یونگیه فامیلش مینه و ما بهش میگیم شوگا
_ اها سلام خوشبختم یونگی ........هیونگ
+ چرا بهش گفنی هیونگ
_ یونگی خالی یکم اذیتم میکرد
= منم خوشبختم نامی
_هیونگ شما شبیه گربه این
=یاااااااااا همینا که بهم میگن بسه
+ بیا اینم میگه شبیه گربه ای نگفتم پیشی
= :نگاه بد
+قطع شدن خنده شیشه پاک کنی
+میگم نامجونی جونگکوک و تهیونگو ندیدی؟؟؟؟؟
_رفتن سمت جارو ها
+بدویین باید بریم دنبالشون
_هیونگ من بیام باید پول یه جارو رو بدی ها
+راست میگی تو برو پیش اولیوندر من و شوگا میریم پیشش
=هی سال اولیا نمیتونن جارو بیارن پس نمیتونیم بگیریم پس بیای مشکلی نیست
_دلیلش اون نیست هیونگ...........
۱.۶k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.