dark condition p4 😈
پارت ۴
یک پسر جذاب و خوشکل وارد شد و یه کاپوچینو سفارش داد . رفتم سفارشش رو تحویل دادم بدجور دلم براش ضعف رفته بود ولی اهمیت ندادم چون توی شرایط خوبی نبودم .
از زبون جیمین :
رفتم داخل یک کافی شاپ که یه دختر زیبا که فکر کنم ۱۳ یا ۱۴ سالش یود داشت کار میکرد که مت یه کاپوچینو سفارش دادم و اون برام آوردش . میخواستم برم بیرون که دیدم خیلی قشنگ داره نگام میکنه که انگار عاشق شده ولی توی این سن ها نبود ولی اون موقع که داشتم میرفتم خونمون اونم داشت میرفت و ساعتم نزدیکای ۱۲ نصف شب بود هوا خیلی تاریک بود و اون با این سن می خواست تنها بره تعقیبش کردم د دیدم ....
تاداا 😂
لایکاتون فراموش نشه 🙂
یک پسر جذاب و خوشکل وارد شد و یه کاپوچینو سفارش داد . رفتم سفارشش رو تحویل دادم بدجور دلم براش ضعف رفته بود ولی اهمیت ندادم چون توی شرایط خوبی نبودم .
از زبون جیمین :
رفتم داخل یک کافی شاپ که یه دختر زیبا که فکر کنم ۱۳ یا ۱۴ سالش یود داشت کار میکرد که مت یه کاپوچینو سفارش دادم و اون برام آوردش . میخواستم برم بیرون که دیدم خیلی قشنگ داره نگام میکنه که انگار عاشق شده ولی توی این سن ها نبود ولی اون موقع که داشتم میرفتم خونمون اونم داشت میرفت و ساعتم نزدیکای ۱۲ نصف شب بود هوا خیلی تاریک بود و اون با این سن می خواست تنها بره تعقیبش کردم د دیدم ....
تاداا 😂
لایکاتون فراموش نشه 🙂
۲۰.۷k
۱۰ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.