پارت ...۱
اومااا نزن دردم آمد بزار بخوابم
مامان مین جو :خوش خیال نباش بلند شو دیر شده دانشگاه بخدا میندازمت بیرون رو اعصابم راه نرو ...
مین جو ویو ( با جیغ های مامان بلخره از خواب دل کندم به سمت سرویس بهداشتی رفتم تا مسواک دست صورتم بشورم ...
مامان مامان اون جواب راه راه من کو
مامان مین جو : کوفت زهر مار داخل کمد کشوی دومه بدو دیر شده بخدا ... بعد از پوشیدن لباس هام سری به سمت پایین رفتم مامان در کمال راحتی رو صندلی نشسته بود کتاب میخوند ...
مین جو: مامان چی میخونی
مامان مین جو : ادبیات کره ... زود صبحونه رو بخور دیر شده ها این دفعه باید نمره های درست بگیری از امروز اینو تو گوش های مخملی کرت فرو کن...
مین جو : ای بابا بسه دیگه .... بعد از خوردن صبحانه به سمت دانشگاه راه افتادم ... را زیادی نبود پیاده آمدم امروز اولین روزه دانشگاهه هیچ دوست هم ندا م البته تازگی نیست آخه من کی دوست داشتم ... اصن کی با من دوست میشه...
همین طور که کنار دیوار دانشگاه راه میرفتم ماشین سیاهی به سرعت برق از کنارم رد شد ... اخخخخ این دیگه چه گاویه خدا شفاش بده ... چشمم به لباسم خورد چی گل ریخته رو لباسم بدبخت شدم ... همش تقصیر اون کثافت بی فرهنگهههههه ایش خدا مگه دستم بهت نرسه ...
همین که وارد دانشگاه شوم با جمعیت زیادی مواجه شدم واییییییییییی وات چه انگیزه ای هم دارن آمدن اینجا
ای وای دیرم شد به سمت کلاسی که دیشب بهم پیامک شده رفتم...
ای وای انگاری استاد آمده تق تق ای بدر زدم تعظیم کردم
مین جو : سلام استاد معذرت میخوام دیر کردم
... چون روز اول کاری ندل م ولی اگه تکرار بشه سر کلاسم راه نمیدم ...
مین جو : بله استاد خیلی ممنوم ... با خجالت سرم آوردم بالا به چهره بشدت کیوت جذاب مواجه شدم ... معلومه مغروره مثل مل فقیر فقرا نیست که به سمت میز خالی کنار پنجره نشستم ترجیح دادم سکوت کنم که استاد حرف هاشو بزنه ...
که نگاهش به من افتاد پرسید : ببینم مگه نباید با لباس تمیز سر کلاس حاضر باشید ...
بدون هیچ شرمندگی بلند شوم
مین جو : ببخشید استاد ولی یه بی فرهنگ از کنارم با ماشین گورازش رد شد لباسم کثیف شد ...
بچه ها چطوره خوبه ... اینو ادامه میدم و اینکه حمایت کنید
مامان مین جو :خوش خیال نباش بلند شو دیر شده دانشگاه بخدا میندازمت بیرون رو اعصابم راه نرو ...
مین جو ویو ( با جیغ های مامان بلخره از خواب دل کندم به سمت سرویس بهداشتی رفتم تا مسواک دست صورتم بشورم ...
مامان مامان اون جواب راه راه من کو
مامان مین جو : کوفت زهر مار داخل کمد کشوی دومه بدو دیر شده بخدا ... بعد از پوشیدن لباس هام سری به سمت پایین رفتم مامان در کمال راحتی رو صندلی نشسته بود کتاب میخوند ...
مین جو: مامان چی میخونی
مامان مین جو : ادبیات کره ... زود صبحونه رو بخور دیر شده ها این دفعه باید نمره های درست بگیری از امروز اینو تو گوش های مخملی کرت فرو کن...
مین جو : ای بابا بسه دیگه .... بعد از خوردن صبحانه به سمت دانشگاه راه افتادم ... را زیادی نبود پیاده آمدم امروز اولین روزه دانشگاهه هیچ دوست هم ندا م البته تازگی نیست آخه من کی دوست داشتم ... اصن کی با من دوست میشه...
همین طور که کنار دیوار دانشگاه راه میرفتم ماشین سیاهی به سرعت برق از کنارم رد شد ... اخخخخ این دیگه چه گاویه خدا شفاش بده ... چشمم به لباسم خورد چی گل ریخته رو لباسم بدبخت شدم ... همش تقصیر اون کثافت بی فرهنگهههههه ایش خدا مگه دستم بهت نرسه ...
همین که وارد دانشگاه شوم با جمعیت زیادی مواجه شدم واییییییییییی وات چه انگیزه ای هم دارن آمدن اینجا
ای وای دیرم شد به سمت کلاسی که دیشب بهم پیامک شده رفتم...
ای وای انگاری استاد آمده تق تق ای بدر زدم تعظیم کردم
مین جو : سلام استاد معذرت میخوام دیر کردم
... چون روز اول کاری ندل م ولی اگه تکرار بشه سر کلاسم راه نمیدم ...
مین جو : بله استاد خیلی ممنوم ... با خجالت سرم آوردم بالا به چهره بشدت کیوت جذاب مواجه شدم ... معلومه مغروره مثل مل فقیر فقرا نیست که به سمت میز خالی کنار پنجره نشستم ترجیح دادم سکوت کنم که استاد حرف هاشو بزنه ...
که نگاهش به من افتاد پرسید : ببینم مگه نباید با لباس تمیز سر کلاس حاضر باشید ...
بدون هیچ شرمندگی بلند شوم
مین جو : ببخشید استاد ولی یه بی فرهنگ از کنارم با ماشین گورازش رد شد لباسم کثیف شد ...
بچه ها چطوره خوبه ... اینو ادامه میدم و اینکه حمایت کنید
۳۳.۱k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.