★
مثل این می مونه که همه دارن به زندگیشون می رسن و من، تنها یه گوشه ایستادم و به عبور زندگی از جلوی چشم هام خیره شدم. انگار توی یه ایستگاهِ قطارم؛ همه در حال تکاپو ان و از این قطار به قطار بعدی میرن و من، فقط دلم می خواد روی ریل دراز بکشم! نه توانی برای عبور دارم و نه دلم می خواد. ولی سختی کار اینجاست که آدم حتی توی رها کردن هم حق انتخابی نداره، آدم حتی توی مرگ هم آزاد نیست.
۷۰۶
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.