Part=4
ددی فاکر وحشی
ویو لی جی هان
لی :بش گفتم ک با من خوب رفتار کن والا بد تنبیه میشی
سوهی:😒بیخیال
لی:بیخیال چی؟ مگ هنوز ادبتو نگرفتی چرا حالیت نمیشه دختره ی هر*زه
+من هر*زه نیستم اگه هر*زه باشم این همه دردو تحمل نمیکردم بعدش چی از جونم میخوای مگ من چیکار کردم همه اینارو با داد میگفتم بهم بگوووووو حرفم تموم نشد که لبامو خش*ن م*ک زد حس کردم دارم خفه میشم زدم رو سینش ولی حتی از جاش هم تکون نخورد 😑
لی: داشت حرف میزد و عصبانی بود تا اینکه لباش*و خوردم
واقعا این دختر هاته داشت منو میزد ک من بیخیال بودم دیدم همراهی نمیکرد ک لب*شو بدجور خشن گاز گرفتم
+همراهیش نمیکردم ک لبا*مو گاز گرفت ... منم بدجور هلش دادم اونور
این همه باهام بد کردی چرا دست از سر من برنمیداری چرا شرتو از من خلاص نمیکنی چی از جونم میخوای (با گریه)
لی :داشت حرف میزد و میپرسید ک چرا ولش نمیکنم ک گریه کرد با هر اشکی ک از چشمش می افتاد قلبم انگار تیکه پاره میشد یاااااااااا جی هان پسر چی میگی تو
مگ عاشقش شدی پسره ی ....
+هوی چرا جواب نمیدی ب چی فکر میکنی
لی :بهت مربوط نیس
بعدش هم بیا قوانینم رو بهت بگم
تو منو باید ارباب صدا بزنی
+هااااا😑
لی:ساکت
دومن هم هیچ جایی بدون اجازم نمیری
به وسایل اتاقم دست نمیزنی
هر چی ازت خواستم انجام میدی و................. همه رو تعریف کرد
فهمیدی ؟
+بله جی هان منظورم بله ارباب
لی :(پوکر فیس نگاه میکنه) اوک پس الان هم استراحت کن
+چشم ارباب
لی :اهاااا یادم رفت الان ی دست لباس واست میارن بپوشش
+چ لباسی ؟چراا مگ
لی:تو از این ب بعد خدمتکار شخصی من هستی اوک پس همون لباسو بپوش زیاد هم سوال نپرس
+چشم ارباب (خسته صدا )
راوی از زبان نویسنده
جی هان میخواست بره بیرون ک فهمید سوهی داره خونریزی میکنه اومد بلندش کرد بردتش تو حموم تو وان گذاشت و شیر اب گرمو روشن کرد ابو ولرم کرد لباسای سوهی رو هم در اورد سوهی خجالت زده شد لپاش سرخ سرخ شده بود
لی هم فهمید سوهی خجالت کشیده داشت میخندید
+ ب چی میخندی ؟
لی جی هان جواب نداد
لی متوجه بدن سوهی شد واقعاً تحریک شد سوهی بدن عالی داشت سفید و نرم و فرم بدنش خیلی خوب و هاته
سوهی ک از خجالت داشت اب میشد ب جیهان گفت ک بره بیرون خودش میتونه کاراشو انجام بده ک ..........
خماری 😁
شرایط
فالوور:۷۰
لایک :۱۰
کامنت :۱۰
حمایت کنید لاورام ♥️
تا شرایط انجام بشه پارت بعدی رو میزارم
پارتای بعدی پا*ره کنندن 😉
ویو لی جی هان
لی :بش گفتم ک با من خوب رفتار کن والا بد تنبیه میشی
سوهی:😒بیخیال
لی:بیخیال چی؟ مگ هنوز ادبتو نگرفتی چرا حالیت نمیشه دختره ی هر*زه
+من هر*زه نیستم اگه هر*زه باشم این همه دردو تحمل نمیکردم بعدش چی از جونم میخوای مگ من چیکار کردم همه اینارو با داد میگفتم بهم بگوووووو حرفم تموم نشد که لبامو خش*ن م*ک زد حس کردم دارم خفه میشم زدم رو سینش ولی حتی از جاش هم تکون نخورد 😑
لی: داشت حرف میزد و عصبانی بود تا اینکه لباش*و خوردم
واقعا این دختر هاته داشت منو میزد ک من بیخیال بودم دیدم همراهی نمیکرد ک لب*شو بدجور خشن گاز گرفتم
+همراهیش نمیکردم ک لبا*مو گاز گرفت ... منم بدجور هلش دادم اونور
این همه باهام بد کردی چرا دست از سر من برنمیداری چرا شرتو از من خلاص نمیکنی چی از جونم میخوای (با گریه)
لی :داشت حرف میزد و میپرسید ک چرا ولش نمیکنم ک گریه کرد با هر اشکی ک از چشمش می افتاد قلبم انگار تیکه پاره میشد یاااااااااا جی هان پسر چی میگی تو
مگ عاشقش شدی پسره ی ....
+هوی چرا جواب نمیدی ب چی فکر میکنی
لی :بهت مربوط نیس
بعدش هم بیا قوانینم رو بهت بگم
تو منو باید ارباب صدا بزنی
+هااااا😑
لی:ساکت
دومن هم هیچ جایی بدون اجازم نمیری
به وسایل اتاقم دست نمیزنی
هر چی ازت خواستم انجام میدی و................. همه رو تعریف کرد
فهمیدی ؟
+بله جی هان منظورم بله ارباب
لی :(پوکر فیس نگاه میکنه) اوک پس الان هم استراحت کن
+چشم ارباب
لی :اهاااا یادم رفت الان ی دست لباس واست میارن بپوشش
+چ لباسی ؟چراا مگ
لی:تو از این ب بعد خدمتکار شخصی من هستی اوک پس همون لباسو بپوش زیاد هم سوال نپرس
+چشم ارباب (خسته صدا )
راوی از زبان نویسنده
جی هان میخواست بره بیرون ک فهمید سوهی داره خونریزی میکنه اومد بلندش کرد بردتش تو حموم تو وان گذاشت و شیر اب گرمو روشن کرد ابو ولرم کرد لباسای سوهی رو هم در اورد سوهی خجالت زده شد لپاش سرخ سرخ شده بود
لی هم فهمید سوهی خجالت کشیده داشت میخندید
+ ب چی میخندی ؟
لی جی هان جواب نداد
لی متوجه بدن سوهی شد واقعاً تحریک شد سوهی بدن عالی داشت سفید و نرم و فرم بدنش خیلی خوب و هاته
سوهی ک از خجالت داشت اب میشد ب جیهان گفت ک بره بیرون خودش میتونه کاراشو انجام بده ک ..........
خماری 😁
شرایط
فالوور:۷۰
لایک :۱۰
کامنت :۱۰
حمایت کنید لاورام ♥️
تا شرایط انجام بشه پارت بعدی رو میزارم
پارتای بعدی پا*ره کنندن 😉
۵.۵k
۲۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.