اگر می فهمیدی part 5
از زبان ا/ت :
وقتی برای آب به آشپزخونه رفتم دیدم با ی تفنگ که دست کوک هست با تهیونگ و جیمین دعوا میکنه
ترسیدم و پریدم و تهیونگ و جیمین و هول دادم اونور که تیر بهم خورد :(
خلاصه دیگه یادم نمیاد فقط یادمه کهتهیونگ و جیمین من رو رسوندن
بیمارستان که بعد ۱ روز به هوش اومدم که بعد دیدم که جیمین اومده
ج : جیمین
آ : ا/ت
ج : حالت خوبه عزیزم
آ : آ آ آره
ج: خوبه
آ : تهیونگ خوبه
ج : آره خوبه
آ : من دیگه اون لعنتی رو نمی خوام
ج : می تونی بیا پیش من با مدت کوتاهی که بره گم شه
آ : راست میگیا
ج : پس من کار های مرخص شدن رو انجام میدم
آ : اوکی
ببخشید بچه ها حوصله نداشتم بقیه رو بنویسم قول میدم پارت بعد طولانی تر باشه :))
وقتی برای آب به آشپزخونه رفتم دیدم با ی تفنگ که دست کوک هست با تهیونگ و جیمین دعوا میکنه
ترسیدم و پریدم و تهیونگ و جیمین و هول دادم اونور که تیر بهم خورد :(
خلاصه دیگه یادم نمیاد فقط یادمه کهتهیونگ و جیمین من رو رسوندن
بیمارستان که بعد ۱ روز به هوش اومدم که بعد دیدم که جیمین اومده
ج : جیمین
آ : ا/ت
ج : حالت خوبه عزیزم
آ : آ آ آره
ج: خوبه
آ : تهیونگ خوبه
ج : آره خوبه
آ : من دیگه اون لعنتی رو نمی خوام
ج : می تونی بیا پیش من با مدت کوتاهی که بره گم شه
آ : راست میگیا
ج : پس من کار های مرخص شدن رو انجام میدم
آ : اوکی
ببخشید بچه ها حوصله نداشتم بقیه رو بنویسم قول میدم پارت بعد طولانی تر باشه :))
۳.۰k
۲۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.