pt: ⁵ ♡bad boy
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا/ت ویو:
با صدای زم زمه کسی که لباش به گوشم میخوردم از خواب دل کندم و به سمت صدا برگشتم دیدم سوهو داره نگام میکنه
سوهو: ابجی کوچولو دیرمون میشه ها
ا/ت: هههه وایی ساعت چنده اون مرده گفت اگه دیر بریم واسمون بد میشه
سوهو: مثلا چیکار میخواد بکنه
ا/ت ویو:
از روی تخت بلند شدم یکم لباس خوابم رو مرتب کردم و رفتم تو دستشویی و کارم رو انجام دادم و مسواک زدم همینطور که مسواک میزدم یهو یادم افتاد دیشب چه اتفاقی افتاده وای شت من از بهترین رفیقم لب گرفتم!! دهنم رو شستم و رفتم بیرون
ا/ت: سوهو
سوهو: جان
ا/ت: بابت دیشب
سوهو: اخ منم معذرت میخوام یاد اون دختر افتادم
ا/ت: اهوم... پس من میرم صبحونه درست کنم بعد بریم
سوهو: باش
ا/ت ویو:
سوهو رفت که دستو صورتش رو بشوره منم رفتم پایین و صبحونه اماده کردم
خدمتکار: خانم
ا/ت: جانم
خدمتکار: خانم دیشب دوتا لباس فرم مدرسه بود اونارو شستم مشکلی نیست الانم خشک شدن اوطو شونم کردم
ا/ت: اخ مرسی عزیزم
خدمتکار: من ممنون خانم
ا/ت: جونم
خدمتکار: خانم قراره واسم خاستگار بیاد میشه مرخصی بگیرم
ا/ت: اخی عزیزم باشه خوشبخت بشین ایشالا
خدمتکار: مرسی پس من مرخص میشم
ا/ت: بله حتما
سوهو: اوم چه مهربونی
ا/ت: وا پس میخوای داد بزنم سر بدبخت
سوهو: چی بگم؟
ا/ت: بشین صبحونت رو بخور
سوهو ویو:
نشستم و خوردیم بعد رفتم تو اتاق ا/ت و لباس فرمم رو پوشیدم و اونم بعد اومد تو اتاق و من رفتم بیرون و لباسش رو عوض کرد رفتیم پایین رفتیم بیرون عمارت و سوار ماشین شدیم و به سمت مدرسه حرکت کردیم
...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حمایت فراموش نشه❤️🩹🥺🍭
شبه امتحانه دارم فیک مینویسم🙂😂🤝🏻
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا/ت ویو:
با صدای زم زمه کسی که لباش به گوشم میخوردم از خواب دل کندم و به سمت صدا برگشتم دیدم سوهو داره نگام میکنه
سوهو: ابجی کوچولو دیرمون میشه ها
ا/ت: هههه وایی ساعت چنده اون مرده گفت اگه دیر بریم واسمون بد میشه
سوهو: مثلا چیکار میخواد بکنه
ا/ت ویو:
از روی تخت بلند شدم یکم لباس خوابم رو مرتب کردم و رفتم تو دستشویی و کارم رو انجام دادم و مسواک زدم همینطور که مسواک میزدم یهو یادم افتاد دیشب چه اتفاقی افتاده وای شت من از بهترین رفیقم لب گرفتم!! دهنم رو شستم و رفتم بیرون
ا/ت: سوهو
سوهو: جان
ا/ت: بابت دیشب
سوهو: اخ منم معذرت میخوام یاد اون دختر افتادم
ا/ت: اهوم... پس من میرم صبحونه درست کنم بعد بریم
سوهو: باش
ا/ت ویو:
سوهو رفت که دستو صورتش رو بشوره منم رفتم پایین و صبحونه اماده کردم
خدمتکار: خانم
ا/ت: جانم
خدمتکار: خانم دیشب دوتا لباس فرم مدرسه بود اونارو شستم مشکلی نیست الانم خشک شدن اوطو شونم کردم
ا/ت: اخ مرسی عزیزم
خدمتکار: من ممنون خانم
ا/ت: جونم
خدمتکار: خانم قراره واسم خاستگار بیاد میشه مرخصی بگیرم
ا/ت: اخی عزیزم باشه خوشبخت بشین ایشالا
خدمتکار: مرسی پس من مرخص میشم
ا/ت: بله حتما
سوهو: اوم چه مهربونی
ا/ت: وا پس میخوای داد بزنم سر بدبخت
سوهو: چی بگم؟
ا/ت: بشین صبحونت رو بخور
سوهو ویو:
نشستم و خوردیم بعد رفتم تو اتاق ا/ت و لباس فرمم رو پوشیدم و اونم بعد اومد تو اتاق و من رفتم بیرون و لباسش رو عوض کرد رفتیم پایین رفتیم بیرون عمارت و سوار ماشین شدیم و به سمت مدرسه حرکت کردیم
...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حمایت فراموش نشه❤️🩹🥺🍭
شبه امتحانه دارم فیک مینویسم🙂😂🤝🏻
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۱۲.۲k
۰۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.