𝑴𝒚 𝒄𝒉𝒂𝒓𝒎𝒊𝒏𝒈 𝒎𝒂𝒇𝒊𝒂

𝑴𝒚 𝒄𝒉𝒂𝒓𝒎𝒊𝒏𝒈 𝒎𝒂𝒇𝒊𝒂
م‍‌اف‍‌ی‍‌ای‍‌ ج‍‌ذاب‍‌ م‍‌ن‍‌
ρꪖʀᴛ ⁷
_اینقد پیش من بودن اذیتت میکنه
+نه نه نه نمیخواستم .ک کوک بلند شد و پرید وسط حرفم
_باشه اگه میخوای بری طول درمانت تموم شد برو من رفتم
+کوک . که یهو چشام همه جارو سیاه میدید بعدشم چیزی نفهمیدم
ویو کوک
...............
تا ا/ت خواست بیوفته گرفتمش و اجوما رو صدا کردم تا زنگ بزن دکتر وقتی دکتر اومد 
دکتر:حال روحیش خوب نیست باید ارومش کنین و ازش بپرسین چی ناراحتش میکنه من رفتم
_گمشو . با داد
رفتم پیش ا/ت داشتم با sینه هاش ور میرفتم که بیدار شد
+نکن جونگکوک.  خوابالو
_نمیخوای پاشی پیر شدم اینقد منتظر موندم . با خنده
+بوسم کن تا پاشم
_موچ حالا پاشو
+باشه. پاشد
که یهو دید sوتیnش تنش نیست
+این و تو در اوردی . با عصبانیت و تعجب
_حوصلم سر رفته بود
+کوک
_جانم
+چرا چشام سیاهی رفت
_ا/ت قبل از اینکه اون پانی اون کارو کنه کسی هم اینکارو کرده آخه اون موقع هم روی دستت اینا زخم داشتی
+آره فکر کردی برای چی پیش خانواده امم من یک هفته قبل از اومدن پیش تو همین اتفاق برام افتاد که تموم شد
_باشه باشه آروم باش.  که رفت جلو لbشو نرم بوسید
+نکن .جدی
_بکنم چیکار میکنی
+قهر میکنم
_قهر میکنم . ادای ا/ت درمیاره.  غلط میکنی با من قهر کنی
+جونگ کوک تو خیلی خوبی
_یه سوال هنوزم sیnه  هات خوشمزه آن
+نمیدونم شما داشتی ور میرفتی
.فلش بک .
بقیه اش توی کامنتاس
دوستان من نت ندارم تا شنبه هفته بعد باید فیک رو بنویسم پس شنبه براتون یه عالمه فیک آپلود میکنم شایدم زودتر گذاشتم تا فردا تو کامنتا رو شاید بزارم