پارت10
ببخشيد دير شد فردا بازم پارت داريم
پارت10
ويو ات:
نزديك دوماه شده كه برگشتم عمارت و كلى كار دارم كه شب ها نمى خوابم لعنتى خيلى يه چيزى رو مخمه دارم ديونه ميشم اه
رفتم تا شام بخورم شوگا امد سلام كرد همين فقط
سه سال بعد
ات : شوگاااااا
شوگا : بله رئيس
ات: بيا بدو
شوگا : چشم
ات: مگه نگفتم درباره ى اون مافيا كه خيلى هرج و مرج كرده تحقيق كنى
شوگا: خب انجام دادم
ات: پس كو
شوگا: بفرماييد اينم نوشته ها
ات: ممنون
ويو ات
پرونده رو باز كردم يه پسر 21ساله بود فقط يه سال از من كوچيك تر بود
تنها اسمى كه ازش بود جئون بود با خودم فكر كردم چقدر اشناس و گرفتم با همين فكر كه كى بود خوابيدم
صبح صبحانه خوردم …
فلش بك به نزديكاى شب
داشتم با شوگا حرف ميزدم و كه يهو صداى تير امد و …
ويو كوك
نزديك سه سال شده كه فراموشش كردم و الان با لينا هستم
من الان يه مافياى قوى شدم مامان بابام هردو مردن ( دليل نامشخص)
من الان ميشه گفت قوى ترين مافيا هستم اما اما يكى هست كه سره زبون همه مافيا هاس
كه لقبش افعى بود(معنى مار)
بايد اونم شكست بدم و قوى ترين بشم
فردا شب بايد به عمارتش حمله كنيم
جيمين: باشه
تهيونگ: چشم
شب فردا
اماده حمله
من ميرم سراغ خودش
به به
راوى: جئون رفت داخل عمارت و اون موقع صداى وحشتناك تير اندازى امد كوك متعجب شده بود افعى اماده حمله بوده براى كوك خيلى جالب بود
در همان موقع افعى تفنگش رو پر كرد و از پشت به جونگ كوك حمله كرد
كوك شكه شده بود ات بهش گفت برگرد افعى با ماسك بود
كوك: گفت به به بلخره ديدمت
شوگا: رئيس
افعى : خفه شو يه دقيقه كار بقيه رو تموم كن قبلش بيارشون
شوگا: چشم
راوى:
كوك ديد اون شوگا بود از اون شب ديگه شوگا رو نديده بود باورش نميشد
افعى : خوبى هى جئون
كوك: اره ممنون
افعى: چقدر تغيير كردى
كوك: هان
راوى: تو همون لحظه جيمين و تهيونگ با دستاى بسته با شوگا امدن و بغلم جئون نشستن
افعى: فكر كردى به اين راحتى ميتونى منو بكشى يا شكست بدى شايد تو خوابت ببينى تازه بازم شايد
جئون: تازه كجاش رو ديدى وقتى شدى خدمتكارم معلوم ميشه
افعى: خيلى پرو هستى
جئون: هه … حالا
ات ويو
يهو ديدم شوگا امد بغلم تا ازم محافطت كنه
يه عالمه ادم هاى جئون امدن پس اون نقشه دوم داشته ولى نميتونه باز منو شكست بده چون من نقشه سوم هم دارم باز
ولى جيمين تهيونگ يهو دستاشون و باز كردن كوك هم دستاش رو باز كردن و حمله كردن من تفنگ جيمين رو ازش گرفتم تا به كوك شليك كنم ولى تهيونگ يهو نقاب ( ماسك) منو شكوند و صورتم معلوم شد كوك: چشماش گرد شده بود جيمين تعجب كرده بود
ات: لعنتى
كوك: اتتتتتت
جيمين: ات خودتى
ات: سلام (لبخند شيطانى) با پوزخند
شوگا: رئيس خوبى
ات: مرسى خوبم
پارت10
ويو ات:
نزديك دوماه شده كه برگشتم عمارت و كلى كار دارم كه شب ها نمى خوابم لعنتى خيلى يه چيزى رو مخمه دارم ديونه ميشم اه
رفتم تا شام بخورم شوگا امد سلام كرد همين فقط
سه سال بعد
ات : شوگاااااا
شوگا : بله رئيس
ات: بيا بدو
شوگا : چشم
ات: مگه نگفتم درباره ى اون مافيا كه خيلى هرج و مرج كرده تحقيق كنى
شوگا: خب انجام دادم
ات: پس كو
شوگا: بفرماييد اينم نوشته ها
ات: ممنون
ويو ات
پرونده رو باز كردم يه پسر 21ساله بود فقط يه سال از من كوچيك تر بود
تنها اسمى كه ازش بود جئون بود با خودم فكر كردم چقدر اشناس و گرفتم با همين فكر كه كى بود خوابيدم
صبح صبحانه خوردم …
فلش بك به نزديكاى شب
داشتم با شوگا حرف ميزدم و كه يهو صداى تير امد و …
ويو كوك
نزديك سه سال شده كه فراموشش كردم و الان با لينا هستم
من الان يه مافياى قوى شدم مامان بابام هردو مردن ( دليل نامشخص)
من الان ميشه گفت قوى ترين مافيا هستم اما اما يكى هست كه سره زبون همه مافيا هاس
كه لقبش افعى بود(معنى مار)
بايد اونم شكست بدم و قوى ترين بشم
فردا شب بايد به عمارتش حمله كنيم
جيمين: باشه
تهيونگ: چشم
شب فردا
اماده حمله
من ميرم سراغ خودش
به به
راوى: جئون رفت داخل عمارت و اون موقع صداى وحشتناك تير اندازى امد كوك متعجب شده بود افعى اماده حمله بوده براى كوك خيلى جالب بود
در همان موقع افعى تفنگش رو پر كرد و از پشت به جونگ كوك حمله كرد
كوك شكه شده بود ات بهش گفت برگرد افعى با ماسك بود
كوك: گفت به به بلخره ديدمت
شوگا: رئيس
افعى : خفه شو يه دقيقه كار بقيه رو تموم كن قبلش بيارشون
شوگا: چشم
راوى:
كوك ديد اون شوگا بود از اون شب ديگه شوگا رو نديده بود باورش نميشد
افعى : خوبى هى جئون
كوك: اره ممنون
افعى: چقدر تغيير كردى
كوك: هان
راوى: تو همون لحظه جيمين و تهيونگ با دستاى بسته با شوگا امدن و بغلم جئون نشستن
افعى: فكر كردى به اين راحتى ميتونى منو بكشى يا شكست بدى شايد تو خوابت ببينى تازه بازم شايد
جئون: تازه كجاش رو ديدى وقتى شدى خدمتكارم معلوم ميشه
افعى: خيلى پرو هستى
جئون: هه … حالا
ات ويو
يهو ديدم شوگا امد بغلم تا ازم محافطت كنه
يه عالمه ادم هاى جئون امدن پس اون نقشه دوم داشته ولى نميتونه باز منو شكست بده چون من نقشه سوم هم دارم باز
ولى جيمين تهيونگ يهو دستاشون و باز كردن كوك هم دستاش رو باز كردن و حمله كردن من تفنگ جيمين رو ازش گرفتم تا به كوك شليك كنم ولى تهيونگ يهو نقاب ( ماسك) منو شكوند و صورتم معلوم شد كوك: چشماش گرد شده بود جيمين تعجب كرده بود
ات: لعنتى
كوك: اتتتتتت
جيمين: ات خودتى
ات: سلام (لبخند شيطانى) با پوزخند
شوگا: رئيس خوبى
ات: مرسى خوبم
۳.۴k
۲۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.