فن فیک مایکی پارت۱۲
ویوی ا/ت:
کاکوچو از اتاقم رفت بیرون و حوصلم از ماتریکس خارج شده بود و هی به در و دیوار نگاه میکردم که یهو صدای جیغ و داد شنیدم سریع در رو باز کردم تا ببینم چیه و دوتا دختر دیدم که دارن مثل گا...ام چیز مثل انسان های سریع میدویدن و انگار کوکو هم داشت دنبالشون میکرد
دختر مو سفیده:به جون خودم گوه خوردممممممممممم
دختر مو طلایی:ولمون کن پولو بهت میدیمممممممممم
کوکو:شما غلط کردین پولای منو بر میدارین واسه خودتون اتواشغال میخرینننننننن
مو طلایی:بخداااااااا به داداشم میگم دمار از روزگارت در بیارههههههه
سریع از پله ها رفتم پایین وقتی کوکو داشت میوفتاد دنبالشون دخترا جاخالی دادن و کوکو اشتباهی اومد سمت من و چون زمین سرامیک بود و لیز درست نمیتونست وایسه برا همین تا اومد سمتم محکم با لگد زدم تو جای حساسش🗿
کوکو:اخخخخخخخ مامانننننننن دارم میمیرممممممم
مو طلایی:وایسا...عه تو ا/ت هستییییییی
ا/ت:عام...اره
مو سفید:هوی کوکوی اسکل تو حتی تا سر جنازمونم بیای ما بهت پولت رو نمیدم
مو طلایی:من اما هستم خواهر مایکی خوشبختم
مو سفید:منم سنجو هستم خوشبختم
ا/ت:همچنین
؟؟؟:کی کوکورو به فنا داده؟
سرم رو برگردوندم دیدم مایکی بود
ا/ت:عام...م...من
مایکی:...
ا/ت:کار بدی کردم؟
مایکی:نه میخواستم خودم پارش کنم چون ازش پول میخواستم و بهم نداد اما خب تو زحمتش رو برام کشیدی(با لبخند)
اما:خب حالا ولش کن دخترا بیاین بریم تو اتاق ا/ت غیبت کنیمممم
سنجو:بریممممم
مایکی:...ا/ت میتونی فردا ساعت ۹بیای تو دفترم الان بهت گفتم چون کار دارم نمیتونم ببینمت
ا/ت:عام...باشه
داخل اتاق ا/ت:
تا همینجا نوشتم ولی احساس میکنم این پارت رو ریدم🥲
کاکوچو از اتاقم رفت بیرون و حوصلم از ماتریکس خارج شده بود و هی به در و دیوار نگاه میکردم که یهو صدای جیغ و داد شنیدم سریع در رو باز کردم تا ببینم چیه و دوتا دختر دیدم که دارن مثل گا...ام چیز مثل انسان های سریع میدویدن و انگار کوکو هم داشت دنبالشون میکرد
دختر مو سفیده:به جون خودم گوه خوردممممممممممم
دختر مو طلایی:ولمون کن پولو بهت میدیمممممممممم
کوکو:شما غلط کردین پولای منو بر میدارین واسه خودتون اتواشغال میخرینننننننن
مو طلایی:بخداااااااا به داداشم میگم دمار از روزگارت در بیارههههههه
سریع از پله ها رفتم پایین وقتی کوکو داشت میوفتاد دنبالشون دخترا جاخالی دادن و کوکو اشتباهی اومد سمت من و چون زمین سرامیک بود و لیز درست نمیتونست وایسه برا همین تا اومد سمتم محکم با لگد زدم تو جای حساسش🗿
کوکو:اخخخخخخخ مامانننننننن دارم میمیرممممممم
مو طلایی:وایسا...عه تو ا/ت هستییییییی
ا/ت:عام...اره
مو سفید:هوی کوکوی اسکل تو حتی تا سر جنازمونم بیای ما بهت پولت رو نمیدم
مو طلایی:من اما هستم خواهر مایکی خوشبختم
مو سفید:منم سنجو هستم خوشبختم
ا/ت:همچنین
؟؟؟:کی کوکورو به فنا داده؟
سرم رو برگردوندم دیدم مایکی بود
ا/ت:عام...م...من
مایکی:...
ا/ت:کار بدی کردم؟
مایکی:نه میخواستم خودم پارش کنم چون ازش پول میخواستم و بهم نداد اما خب تو زحمتش رو برام کشیدی(با لبخند)
اما:خب حالا ولش کن دخترا بیاین بریم تو اتاق ا/ت غیبت کنیمممم
سنجو:بریممممم
مایکی:...ا/ت میتونی فردا ساعت ۹بیای تو دفترم الان بهت گفتم چون کار دارم نمیتونم ببینمت
ا/ت:عام...باشه
داخل اتاق ا/ت:
تا همینجا نوشتم ولی احساس میکنم این پارت رو ریدم🥲
۷.۵k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.