رز سفید p2
کانیا:یکی بیاد وسایلاموو جابه جا کنههه...
رفتن بالا تا ببینم درد خانم چیه...
آروم از پله ها رفتم بالا و رفتم اتاق جونگکوک و کانیا.....
کانیا:چمدون ها مونو جمع کن و بچین تو کشو ها...
+بله
شروع کردم به باز کردن چمدون ها تا لباساشونو جابه جا کنم.... از چمدون کانیا شروع کردم..وای....همه لباساش باز بود...یدونه لباس درست حسابی هم نداشت!اخلاقش همگنده...جئون چجوری عاشقش شده؟
ولش کن...
با این رفتاری که ازش دیدم میخوره خودش بدتر از کانیا باشه...
همشونو تا کردم و گذاشتم تو کشو های اتاقشون... و بعضی ها رو هم آویزون کردم
رسیدم به یدونه تا بیبی چک که مثبت بود .....یعنی از جئون بارداره؟
اونا هم گذاشتم تو کشو....یدفعه در باز شد و جونگکوک اومد تو....بلند شدم و روبه روش ایستادم و احترام گذاشتم...
_هیییی اینجوری رفتار نکن....
_مثلا یه مدت با هم بودیما
+بودیم....
رمان#تهیونگ#جونگ_کوک#بی_تی_اس#کیدراما#کی_پاپ#کیپاپ#تهکوک#فیک#جیمین#نامجون#جی_هوپ#شوگا#جین
رفتن بالا تا ببینم درد خانم چیه...
آروم از پله ها رفتم بالا و رفتم اتاق جونگکوک و کانیا.....
کانیا:چمدون ها مونو جمع کن و بچین تو کشو ها...
+بله
شروع کردم به باز کردن چمدون ها تا لباساشونو جابه جا کنم.... از چمدون کانیا شروع کردم..وای....همه لباساش باز بود...یدونه لباس درست حسابی هم نداشت!اخلاقش همگنده...جئون چجوری عاشقش شده؟
ولش کن...
با این رفتاری که ازش دیدم میخوره خودش بدتر از کانیا باشه...
همشونو تا کردم و گذاشتم تو کشو های اتاقشون... و بعضی ها رو هم آویزون کردم
رسیدم به یدونه تا بیبی چک که مثبت بود .....یعنی از جئون بارداره؟
اونا هم گذاشتم تو کشو....یدفعه در باز شد و جونگکوک اومد تو....بلند شدم و روبه روش ایستادم و احترام گذاشتم...
_هیییی اینجوری رفتار نکن....
_مثلا یه مدت با هم بودیما
+بودیم....
رمان#تهیونگ#جونگ_کوک#بی_تی_اس#کیدراما#کی_پاپ#کیپاپ#تهکوک#فیک#جیمین#نامجون#جی_هوپ#شوگا#جین
۲۱.۷k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.