من همیشه برای توام لازم نیست حسودی کنی ا/ت!
سلامی دوباره من برگشتم .
"اگه حسودی کنین"
نسبت: دوست دختر/ دوست پسرشی.
نکته¹: من اول دلیل اینکه حسودی کردین رو مینویسم و بعد ری اکشنشون
نکته²: دلیل حسودی کردنتون برای همه ی کارکترا یکیه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داشتی میومدی خونه که دیدی کرکتر یه دختر رو بغل کرده. (دختر رو نمیشناسی)عصبانی شدی و با صدای بلند گفتی :«ازت متنفرم ___» و بدو بدو رفتی پارک و روی صندلی نشستی درحالی که اخم کرده بودی و داشتی تو دلت میگفتی:"چرامن نه ؟ چرا منو بغل نکرد؟!"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⋄سوکونا
●|دختر رو ول میکنه و میره دنبالت وقتی میبینه با اخم روی صندلی نشستی لبخند محوی روی لباش نقش بست. کنارت روی صندلی نشست . تو روتو برگردوندی و به درخت سمت راستت خیره شدی. سوکونا لبخند میزنه و با لحن اروم میگه:«خانم کوچولو/اقاکوچولو باهام قهره؟» وقتی جوابشو نمیدی موهاتو نوازش میکنه و میگه:«اون دختر خودشو انداخت توی بغلم . برای اینکه نیوفته منم بغلش کردم» روتو برگردوندی سمتش و با عصبانیت گفتی:«نباید کسی جز منو بغل کنی!» سوکونا میخنده و بغلت میکنه:«هرچی تو بگی پرنس/پرنسس کوچولو.»
ــــ✯ــــ
⋄ایتادوری یوجی
●|دختره رو روی صندلی مینشونه و میره دنبالت اما نمیتونه پیدات کنه برای همین با صدای بلند صدات میزنه که باعث میشه چند تا رهگذر با تعجب بهش نگاه کنن . خیلی هام مسخرش میکنن . همینجوری توی محوطه قدم میزنه که تورو میبینه روی صندلی نشستی . اخم کردی و دستاتو مشت کردی. بعد اینکه پیدات کرد بدو بدو و با ذوق اومد طرفت:«ا/تتتت» همین که اومد روبروت به صورتش مشت زدی:«چرا بغلشش کردی؟؟ تو فقط باید بغلت مال من باشههه . فقط باید منو بغل کنیییی.» یوجی هم کلا هنگ میکنه بعد از چند دقیقه میخنده و میگه:«ا/ت حسودی نکن..اون دختر پاش پیچ خورده بود وگرنه من بغل ا/ت عزیزمو با هیچی عوض نمیکنم!»
بماند که سر گم کردنت و مشت زدنت به یوجی سوکونا کلی مسخرش کرد
ــــ✯ــــ
⋄ماهیتو
●|میخنده و دختره رو ول میکنه . بهش میگه:«بغلت خیلی نرم بود بانو !اما پیشنهاد میکنم دوست پسرتو بغل کنی . من متعلق به یکی دیگم .»میره پیشت و میبینه با اخم به اسمون نگاه میکنی. چون از نظرش خیلی اون صحنه کیوت بودی ازت عکس میگیره و میره روی صندلی کنارت میشینه.با نیشخند بهت نگاه میکنه:«چرا ازم متنفری؟!» اخمت بیشتر میشه و میگی:«چون تو اونو بغل کردی من دوست دخترتم نه اون عجوزه!» ماهیتو لبخند میزنه و میگه:«جدی میفرمایید؟!» عصبانی دستات مشت میکنی و به اروم به شونه اش میزنی:«مسخره نکن» ماهیتو میخنده و میگه:«حسودی کار بدیه .. اما اینبار میبخشمت دختر/پسر کوچولو ی من !
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▸امیدوارم خوشتون بیاد◂
اگه درخواستی دارین بگین.(جدا از جوجوتسو )
بای بای
"اگه حسودی کنین"
نسبت: دوست دختر/ دوست پسرشی.
نکته¹: من اول دلیل اینکه حسودی کردین رو مینویسم و بعد ری اکشنشون
نکته²: دلیل حسودی کردنتون برای همه ی کارکترا یکیه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داشتی میومدی خونه که دیدی کرکتر یه دختر رو بغل کرده. (دختر رو نمیشناسی)عصبانی شدی و با صدای بلند گفتی :«ازت متنفرم ___» و بدو بدو رفتی پارک و روی صندلی نشستی درحالی که اخم کرده بودی و داشتی تو دلت میگفتی:"چرامن نه ؟ چرا منو بغل نکرد؟!"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⋄سوکونا
●|دختر رو ول میکنه و میره دنبالت وقتی میبینه با اخم روی صندلی نشستی لبخند محوی روی لباش نقش بست. کنارت روی صندلی نشست . تو روتو برگردوندی و به درخت سمت راستت خیره شدی. سوکونا لبخند میزنه و با لحن اروم میگه:«خانم کوچولو/اقاکوچولو باهام قهره؟» وقتی جوابشو نمیدی موهاتو نوازش میکنه و میگه:«اون دختر خودشو انداخت توی بغلم . برای اینکه نیوفته منم بغلش کردم» روتو برگردوندی سمتش و با عصبانیت گفتی:«نباید کسی جز منو بغل کنی!» سوکونا میخنده و بغلت میکنه:«هرچی تو بگی پرنس/پرنسس کوچولو.»
ــــ✯ــــ
⋄ایتادوری یوجی
●|دختره رو روی صندلی مینشونه و میره دنبالت اما نمیتونه پیدات کنه برای همین با صدای بلند صدات میزنه که باعث میشه چند تا رهگذر با تعجب بهش نگاه کنن . خیلی هام مسخرش میکنن . همینجوری توی محوطه قدم میزنه که تورو میبینه روی صندلی نشستی . اخم کردی و دستاتو مشت کردی. بعد اینکه پیدات کرد بدو بدو و با ذوق اومد طرفت:«ا/تتتت» همین که اومد روبروت به صورتش مشت زدی:«چرا بغلشش کردی؟؟ تو فقط باید بغلت مال من باشههه . فقط باید منو بغل کنیییی.» یوجی هم کلا هنگ میکنه بعد از چند دقیقه میخنده و میگه:«ا/ت حسودی نکن..اون دختر پاش پیچ خورده بود وگرنه من بغل ا/ت عزیزمو با هیچی عوض نمیکنم!»
بماند که سر گم کردنت و مشت زدنت به یوجی سوکونا کلی مسخرش کرد
ــــ✯ــــ
⋄ماهیتو
●|میخنده و دختره رو ول میکنه . بهش میگه:«بغلت خیلی نرم بود بانو !اما پیشنهاد میکنم دوست پسرتو بغل کنی . من متعلق به یکی دیگم .»میره پیشت و میبینه با اخم به اسمون نگاه میکنی. چون از نظرش خیلی اون صحنه کیوت بودی ازت عکس میگیره و میره روی صندلی کنارت میشینه.با نیشخند بهت نگاه میکنه:«چرا ازم متنفری؟!» اخمت بیشتر میشه و میگی:«چون تو اونو بغل کردی من دوست دخترتم نه اون عجوزه!» ماهیتو لبخند میزنه و میگه:«جدی میفرمایید؟!» عصبانی دستات مشت میکنی و به اروم به شونه اش میزنی:«مسخره نکن» ماهیتو میخنده و میگه:«حسودی کار بدیه .. اما اینبار میبخشمت دختر/پسر کوچولو ی من !
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▸امیدوارم خوشتون بیاد◂
اگه درخواستی دارین بگین.(جدا از جوجوتسو )
بای بای
۸.۱k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.