مافیای جذاب من
که یهو پدرم زنگ زد گفت که مارم را گروگان گرفتهاند سریع برگشتم
وقتی برگشتم دیدم اون جونگ کوک عو*ض*ی هستش
جونگ کوک : خب خب بیا بریم صرع اصل متلب اگه میخوای مادرت صدمه نبینه باید با من باید بیای
داخل زهن آ/ت: با این عوضی برم به هیچ وجع اما اگه نرم مامانم صدمه می بینه
(دیگه داخل زنش نیست) باشه اگه بیام مادرم را باید آزاد کنی
جونگ کوک :قبوله
از زبان جونگ کوک
دختر خیلی کیوت هست از اون ور اولین دختر مافیا هست اما دوست دارم شکنجش کنم ( داخل زهنش گفت )
آ/ت:سوار ماشین شدم رفتیم یک امارات بزرگ بود پیاده شدیم یهو موهامو گرفت بر داخل خانه بدم به یه اتاق وسایل شکنجه آنجا بود گذاشتم روی صندلی دست و پام را بست هیف که دست وپام بسته بو وگرنه
می زدمش
از زبان جونگ کوک
دست پاش را بستم تا شکنجش کنم با مشت زدن داخل دلش داخل صورتش
چون اون قبلا به ما حمله کرده بود
اینقدر زدمش که خون بالا آورد و بیهوش شد اهمیت ندادم
ولش کردم رفتم بیرون ولی یه حسه عجیبی داشتم فکر کنم عاشقش شدم پشیمون شدم که زدمش به دکتر زنگ زدم تا بیاد
وبعد
بچه ها شرط پارت بعد ۲ تا کامنت ۱۵ تا لایک
دوستون دارم💜💜💜💜💜💜
وقتی برگشتم دیدم اون جونگ کوک عو*ض*ی هستش
جونگ کوک : خب خب بیا بریم صرع اصل متلب اگه میخوای مادرت صدمه نبینه باید با من باید بیای
داخل زهن آ/ت: با این عوضی برم به هیچ وجع اما اگه نرم مامانم صدمه می بینه
(دیگه داخل زنش نیست) باشه اگه بیام مادرم را باید آزاد کنی
جونگ کوک :قبوله
از زبان جونگ کوک
دختر خیلی کیوت هست از اون ور اولین دختر مافیا هست اما دوست دارم شکنجش کنم ( داخل زهنش گفت )
آ/ت:سوار ماشین شدم رفتیم یک امارات بزرگ بود پیاده شدیم یهو موهامو گرفت بر داخل خانه بدم به یه اتاق وسایل شکنجه آنجا بود گذاشتم روی صندلی دست و پام را بست هیف که دست وپام بسته بو وگرنه
می زدمش
از زبان جونگ کوک
دست پاش را بستم تا شکنجش کنم با مشت زدن داخل دلش داخل صورتش
چون اون قبلا به ما حمله کرده بود
اینقدر زدمش که خون بالا آورد و بیهوش شد اهمیت ندادم
ولش کردم رفتم بیرون ولی یه حسه عجیبی داشتم فکر کنم عاشقش شدم پشیمون شدم که زدمش به دکتر زنگ زدم تا بیاد
وبعد
بچه ها شرط پارت بعد ۲ تا کامنت ۱۵ تا لایک
دوستون دارم💜💜💜💜💜💜
۳.۶k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱