شرط نرسیده بودااا ولی خب من از اونجایی ک ادم دل رحمی هستم
شرط نرسیده بودااا ولی خب من از اونجایی ک ادم دل رحمی هستم گذاشتم 😌🤝
تتو ارتیست من!
𝕡𝟟
ویو کوک
دیگه کم کم داشتم جوش میاوردم...
بلد نیست لباس درست حسابی بپوشه.
بعدا تلافی میکنم برات....
داشتم برا خودم نوشیدنی میخوردم ک...
یونا:ودکا تموم شده.برو بیار
کوک:اوک
اومدم از اب بیرون..هوا سرد بود رفتم تو و ی حوله گرم اوردم کنار صندلی گذاشتم ک اگه ا.ت اومد بیرون بدم بپوشه.*خدا شانس بده*
ویو ا.ت
حوصلم بدجوری سر رفته بود
گوشیم تو خونه بود
ب ته گفتم ک بیاره
ولی اون دست و پا چلفتی *فیکه دوستان*
انداخت تو اب .....
ا.ت :مگه کوریییی ؟!
ته:خودم میخرم براتتتتت
ا.ت :عکسای نازنینمممم😭
ته :امم...ا.ت خواهر قشنگم....
ا.ت:از جلو چشام دور فقططط
کوک ویو
با صدای جیغ و داد برگشتم سمت ا.ت و دیدم بله بازم ته دست گل ب اب داده...
یونا:حالا چندتا عکس بود دیگه
ا.ت :خفه شو!
یونا :حدتو بدون.زنیکه فلج
ا.ت:فلج ننته.حدمو ندونم چی میشه؟؟
ته:بسه ا.تت گفتم ک برات میخرم یکی دیگه
ا.ت:م.یرینین تو اعصاب ادم بعد میگن طرف پرخاشگره.
ته:بسه دیگه فردا باید برم سر کار.پشو اماده شو بریم
ا.ت:اوک
ویو ا.ت
داشتم میرفتم بالا ک یهو از پشت دستی دور کمرم حلقه شد
کوک:سلیطه کوچولو
ا.ت:ولم کن
کوک:این چه وضع لباس پوشیدنه؟؟
ا.ت:ب تو ربطی نداره
کوک:ربط نداره؟ الان نشونت میدم
بدنمو محکم کبود ب دیوار و دستاشو دورم حصار کرد و لباشو اروم گذاشت رو لبام.....
.
.
.
.
.
.
.
.
ً
این سری رحم کردم...سری بعد از این خبرا نیست 🙄
ولی شرطارو کم میکنم شماهم برسونین دیگه.
15 تا لایک
10 کامنت
خداوکیلی خیلی کمهههه
ولی خب
عسلیا مراقب خودتون باشین 😀💕
تتو ارتیست من!
𝕡𝟟
ویو کوک
دیگه کم کم داشتم جوش میاوردم...
بلد نیست لباس درست حسابی بپوشه.
بعدا تلافی میکنم برات....
داشتم برا خودم نوشیدنی میخوردم ک...
یونا:ودکا تموم شده.برو بیار
کوک:اوک
اومدم از اب بیرون..هوا سرد بود رفتم تو و ی حوله گرم اوردم کنار صندلی گذاشتم ک اگه ا.ت اومد بیرون بدم بپوشه.*خدا شانس بده*
ویو ا.ت
حوصلم بدجوری سر رفته بود
گوشیم تو خونه بود
ب ته گفتم ک بیاره
ولی اون دست و پا چلفتی *فیکه دوستان*
انداخت تو اب .....
ا.ت :مگه کوریییی ؟!
ته:خودم میخرم براتتتتت
ا.ت :عکسای نازنینمممم😭
ته :امم...ا.ت خواهر قشنگم....
ا.ت:از جلو چشام دور فقططط
کوک ویو
با صدای جیغ و داد برگشتم سمت ا.ت و دیدم بله بازم ته دست گل ب اب داده...
یونا:حالا چندتا عکس بود دیگه
ا.ت :خفه شو!
یونا :حدتو بدون.زنیکه فلج
ا.ت:فلج ننته.حدمو ندونم چی میشه؟؟
ته:بسه ا.تت گفتم ک برات میخرم یکی دیگه
ا.ت:م.یرینین تو اعصاب ادم بعد میگن طرف پرخاشگره.
ته:بسه دیگه فردا باید برم سر کار.پشو اماده شو بریم
ا.ت:اوک
ویو ا.ت
داشتم میرفتم بالا ک یهو از پشت دستی دور کمرم حلقه شد
کوک:سلیطه کوچولو
ا.ت:ولم کن
کوک:این چه وضع لباس پوشیدنه؟؟
ا.ت:ب تو ربطی نداره
کوک:ربط نداره؟ الان نشونت میدم
بدنمو محکم کبود ب دیوار و دستاشو دورم حصار کرد و لباشو اروم گذاشت رو لبام.....
.
.
.
.
.
.
.
.
ً
این سری رحم کردم...سری بعد از این خبرا نیست 🙄
ولی شرطارو کم میکنم شماهم برسونین دیگه.
15 تا لایک
10 کامنت
خداوکیلی خیلی کمهههه
ولی خب
عسلیا مراقب خودتون باشین 😀💕
۳۰۱
۰۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.