پارت ۵ فصل ۲-نفوذ infiltrate
٫اخه تضمینیه*خنده
-خوش میگذره خانم پارک؟*پوزخند
+اعه تو... دستت درد نکنه کیفم رو اوردی
-اتیشش زدم
+چیکار کردی؟ *نگران
-سوزوندمش
+وای نه... وای نههه*گریه
یه دفعه زیر پام خالی شد و افتادم زمین... یعنی چی که سوزوندش؟
+کوک تو چیکار کردییی... کل زندگیم به باد رفت.... عکس پدرو مادرم... برادرم... خونوادم.... تنها چیزی که ازشون داشتم همون بود.. هققققق...
یه دفعه اون لونا بقلم کرد..( همون دختره)
٫کوک چیکار کردی تو احمق
-من کاری نکردم فقط کیفشو سوزوندم
+اون فقط کیفم نبود خونوادم و هرچی داشتم تو اون بود... وای نه گوشیم... اگه بهم زنگ بزنن چیکار کنم؟
٫نیلا اروم باش باشه؟
-پس اسمش نیلا عه*زیرلب
٫کوک گمشو از جلو چشمم
-لونا تقصیر من نیست... من از کجا میدونستم؟؟
٫گفتم گمشووو
-باشن*شرمنده
با لونا رفتیم کافه تریای دانشگاه
٫نیلا جونم اروم باش باشه؟
+باشه... اتفاقیه که افتاده دیگه نمیشه کاریش کرد..
٫افرین ... خیلی فوق العاده هستی که میتونی اینو درک کنی..
+اخه شرایط سخت تر ازینم درک کردم
٫میتونی بهم بگی چی تو اون کیف بود؟
+تنها عکسی که از خانواده داشتم... من خانوادم رو وقتی چهار سالم بود گم کردم... یعنی دقیقا نمیدونم چجوری جدا شدیم ولی با کسایی که زندگی میکنم که اصلا فضای مناسب بزرگ کردن یه دختر بچه رو نداشتن... ولی میدونم یه روز قراره خانوادم رو پیدا کنم...
٫اها ... من از طرف کوک معذرت میخوام..
+دوست پسرته؟
٫دوست پسر چیه بابا*خنده
داداش بزرگمه
+واتتتتت؟ تو چندسال ازش کوچیک تری؟
٫یکسال
+اوو اونی تو ازم ۳ سال بزرگتری
٫واتتت.. مگه چندسالته؟؟؟
+نوزده
٫کوچولو موچولوووو
+اعه نگو اینجوری*خنده
٫باشه کوچولو*خنده
-خوش میگذره خانم پارک؟*پوزخند
+اعه تو... دستت درد نکنه کیفم رو اوردی
-اتیشش زدم
+چیکار کردی؟ *نگران
-سوزوندمش
+وای نه... وای نههه*گریه
یه دفعه زیر پام خالی شد و افتادم زمین... یعنی چی که سوزوندش؟
+کوک تو چیکار کردییی... کل زندگیم به باد رفت.... عکس پدرو مادرم... برادرم... خونوادم.... تنها چیزی که ازشون داشتم همون بود.. هققققق...
یه دفعه اون لونا بقلم کرد..( همون دختره)
٫کوک چیکار کردی تو احمق
-من کاری نکردم فقط کیفشو سوزوندم
+اون فقط کیفم نبود خونوادم و هرچی داشتم تو اون بود... وای نه گوشیم... اگه بهم زنگ بزنن چیکار کنم؟
٫نیلا اروم باش باشه؟
-پس اسمش نیلا عه*زیرلب
٫کوک گمشو از جلو چشمم
-لونا تقصیر من نیست... من از کجا میدونستم؟؟
٫گفتم گمشووو
-باشن*شرمنده
با لونا رفتیم کافه تریای دانشگاه
٫نیلا جونم اروم باش باشه؟
+باشه... اتفاقیه که افتاده دیگه نمیشه کاریش کرد..
٫افرین ... خیلی فوق العاده هستی که میتونی اینو درک کنی..
+اخه شرایط سخت تر ازینم درک کردم
٫میتونی بهم بگی چی تو اون کیف بود؟
+تنها عکسی که از خانواده داشتم... من خانوادم رو وقتی چهار سالم بود گم کردم... یعنی دقیقا نمیدونم چجوری جدا شدیم ولی با کسایی که زندگی میکنم که اصلا فضای مناسب بزرگ کردن یه دختر بچه رو نداشتن... ولی میدونم یه روز قراره خانوادم رو پیدا کنم...
٫اها ... من از طرف کوک معذرت میخوام..
+دوست پسرته؟
٫دوست پسر چیه بابا*خنده
داداش بزرگمه
+واتتتتت؟ تو چندسال ازش کوچیک تری؟
٫یکسال
+اوو اونی تو ازم ۳ سال بزرگتری
٫واتتت.. مگه چندسالته؟؟؟
+نوزده
٫کوچولو موچولوووو
+اعه نگو اینجوری*خنده
٫باشه کوچولو*خنده
۳.۰k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.