سناریو 🍷🌚
وقتی شب دیر از بار برمیگردی و خبر ندارن رفتی بار
چان: خب خب خوش گذشتش +ببخش..
_نه دیگ برو تو اتاق
لینو: به به تشریف اوردین چیزی نمیگم برو تو اتاق
چانگبین : بلیط تخت امادست بفرمایید داخل اتاق یا راهنماییتون کنم
هان: چرا دیر اومدی ساعتو دیدی یا انقدر با پسرای دیگ وقت میگذروندی منو یادت رفته
+من فقط...
_هیش برو رو تخت
هیونجین: مزاحمشون نشیم راند 28 هستن
فلیکس: زود برو رو تخت
سونگمین: افرین ا. ت امشب تاریخی میشه، تا یه بچه نکارم تو دلت ولت نمیکنم
جونگین: چت توقعی از این بچه دارین اصن ا. ت بار نرفته جفتشون داشتم باب اسفنجی میدیدن و با خوراکیاشون مست میکردن 🌚
چان: خب خب خوش گذشتش +ببخش..
_نه دیگ برو تو اتاق
لینو: به به تشریف اوردین چیزی نمیگم برو تو اتاق
چانگبین : بلیط تخت امادست بفرمایید داخل اتاق یا راهنماییتون کنم
هان: چرا دیر اومدی ساعتو دیدی یا انقدر با پسرای دیگ وقت میگذروندی منو یادت رفته
+من فقط...
_هیش برو رو تخت
هیونجین: مزاحمشون نشیم راند 28 هستن
فلیکس: زود برو رو تخت
سونگمین: افرین ا. ت امشب تاریخی میشه، تا یه بچه نکارم تو دلت ولت نمیکنم
جونگین: چت توقعی از این بچه دارین اصن ا. ت بار نرفته جفتشون داشتم باب اسفنجی میدیدن و با خوراکیاشون مست میکردن 🌚
۷.۶k
۰۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.