پارت ۹
پارت ۹
جنی : کای همینطور داشت میومد جلو ک پاش ب فرش گیر کرد و افتاد زمین( پسرم مسخره نکنن)😂
کای: یااا جای فرش مگ اینجاسسسس
جنی: انتظار داری کجا باشه پ؟
کای: نممم ، راستی این دسته گلا مال جنابعالی ان
جنی: زشتن
کای: گل موردعلاقته عیزم تو بیوگرافیت خوندم
جنی: دهنتووو
کای: _خندیدن
کای : خا خواستم همینطوری ی سر ب دوس دخترم بزنم
جنی : یاا من دوس دختر تو نیسممم
کای: رفتم جلو ی بوسه رو لبش گذاشتم گفتم: خا حالا هسی
جنی: مرتیکه عوضییی
کای: داشت میدوید دنبالم ک پاش گیرکرد و افتاد بغل من
جنی: فاخخ آخه کوم خری پاش گیر میکنه ب خودشش(تو دلش)
کای: خوب بود ولی سریع بعد باید بهتر دنبالم کنی👍
جنی: سریع بعدی وجود نداره
کای: باش بیبی
جنی : یااااا عوضیییی
(چند زور بعد)
جنی: کمپانی اس ام بم زنگیده بود و گفته بود اگ یبار دیگ دور وبر کای باشم هم منو اخراج میکنن هم کای برای خدم مهم نبود اگ اخراج شم ولی کای برای این جایی ک الان هست خیلی زحمت کشیده نمیتونه اخراج شه
جنی: همینطور تو فکر بودم ک کای زنگ زد بم
کای: های بیبی خوفی
جنی: مرسی کای امروز وقت داری همو ببینیم
کای: چر صدات گرفته مریض شدی ؟ اره وقت دارم
جنی: نه نشدم مرسی بت جایی ک باید بیای رو پیامک میکنم
کای: باش
کای: برام عجیب بود چرا انقدر صداش گرفته بود اصن چرا میخواست منو ببینه؟ نم
کای: جنی برام ی پیامک فرستاد و جایی ک باید بریم رو گف گفتم بش
کای: بلند شدم ی کت لی مشکی با با شروال مشکی و از زیرش ی تیشرت سفید پوشیم و نشستم تو ماشینم
(رسیدن)
جنی: خوشحال شدم دیدم کای اومد سریع رفتم و...
۱۰۰تا لایک و ۵۰ تا کامنت اگ میخواین قسمت بعدی بزارم🗿
جنی : کای همینطور داشت میومد جلو ک پاش ب فرش گیر کرد و افتاد زمین( پسرم مسخره نکنن)😂
کای: یااا جای فرش مگ اینجاسسسس
جنی: انتظار داری کجا باشه پ؟
کای: نممم ، راستی این دسته گلا مال جنابعالی ان
جنی: زشتن
کای: گل موردعلاقته عیزم تو بیوگرافیت خوندم
جنی: دهنتووو
کای: _خندیدن
کای : خا خواستم همینطوری ی سر ب دوس دخترم بزنم
جنی : یاا من دوس دختر تو نیسممم
کای: رفتم جلو ی بوسه رو لبش گذاشتم گفتم: خا حالا هسی
جنی: مرتیکه عوضییی
کای: داشت میدوید دنبالم ک پاش گیرکرد و افتاد بغل من
جنی: فاخخ آخه کوم خری پاش گیر میکنه ب خودشش(تو دلش)
کای: خوب بود ولی سریع بعد باید بهتر دنبالم کنی👍
جنی: سریع بعدی وجود نداره
کای: باش بیبی
جنی : یااااا عوضیییی
(چند زور بعد)
جنی: کمپانی اس ام بم زنگیده بود و گفته بود اگ یبار دیگ دور وبر کای باشم هم منو اخراج میکنن هم کای برای خدم مهم نبود اگ اخراج شم ولی کای برای این جایی ک الان هست خیلی زحمت کشیده نمیتونه اخراج شه
جنی: همینطور تو فکر بودم ک کای زنگ زد بم
کای: های بیبی خوفی
جنی: مرسی کای امروز وقت داری همو ببینیم
کای: چر صدات گرفته مریض شدی ؟ اره وقت دارم
جنی: نه نشدم مرسی بت جایی ک باید بیای رو پیامک میکنم
کای: باش
کای: برام عجیب بود چرا انقدر صداش گرفته بود اصن چرا میخواست منو ببینه؟ نم
کای: جنی برام ی پیامک فرستاد و جایی ک باید بریم رو گف گفتم بش
کای: بلند شدم ی کت لی مشکی با با شروال مشکی و از زیرش ی تیشرت سفید پوشیم و نشستم تو ماشینم
(رسیدن)
جنی: خوشحال شدم دیدم کای اومد سریع رفتم و...
۱۰۰تا لایک و ۵۰ تا کامنت اگ میخواین قسمت بعدی بزارم🗿
۱۲.۰k
۲۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.