𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۵ پارت ۶
جلوی ون ایستادم که بادیگارد جلومو گرفت
بادیگارد_خانم نمیتونم بزارم کسی باهاتون بیاد
_یااا ولی اون دوستنه به پی.دی.نیم بگو
زنگ زد و به پی دی نیم اطلاع داد اونم اجازه داد با سوکی سوار ون شدیم بعد نیم ساعت رسیدیم به کمپانی چون خیلی از دبیرستانمون دور بود ماهم پشت دبیرستان بودیم
وقتی رسیدیم خوابگاه پیاده شدیم رفتیم داخل خوابگاه بردمش تو اتاقم که تهیونگ رو تخت نشسته بود بازی میکرد
ته_عشقم کجا بو..
_تهیونگ سوکی رو اوردم اینجا چون دعوتش کردم
ته_سلام سوکی خوبی؟
سوکی_سلام خوبم مرسی
ته_خیلی کار خوبی کردی دلمون هم برات تنگ شدع بود
سوکی_💔🌝
_میشه بری پایین پسرارو توی پذیرایی جمع کنی میخوام دور هم باشیم
اما قبلش بگو همه جز جیمین بیان اینجا کارشون دارم
ته_امم برای چی؟
_تو کاری که گفتمو بکن
ته_اوکی
ته رفت و پنج دیقه پسرا رو اورد بجز جیمین
کوک_ا.ت گشکوک میزنی چرا جیمین نمیتونست بیاد؟
_چون قضیه از این قراره که جیمین میخواسته به سوکی اعتراف کنه که عاشقشه ازش غیر مستقیم پرسیده عاشق شدی؟سوکی هم که نمیدونسته گفته یک مدته عاشق کسیم و اون شخص جیمینه
جین_واوووو پس تو ذهن بچمون رو درگیر کردی؟
سوکی_خودم خیلی وقته دارم نابود میشم
_خب حالا....جیمین هم مثل اینکه خیلی ناراحت شده و فک میکنم برای تلافی گفته منم یک مدته عاشق کسیم و حالا قضیه اینه من سوکی رو اوردم و میخوام نقشه بکشم این دوتا باهم تنها شن
شوگ_خیلی تو بلایی ا.ت خب حالا نقشت چیه؟
هوبی_جووون از نقشه کشیدن خوشم میاد
_ببینین پسرا وقتی میریم پایین خب اگه جیمین سوکی رو ببینه یک جوری میشه پس میخوام تابلو نکنین و حواستون به جیمین باشه خب بعد حدودا چند دیقه بعد که حرف میزنیم و چیزی میخوریم تهیونگ جیمین رو میفرسته که از اتاق ما گوشی شو بیاره بعد همون موقع ما سوکی رو میفرستیم اتاق من و بقیش دست سوکی و جیمینه
نامی_یسسس بابا دمت گرم پس فقط من اینجا زرنگ نیستم باباخره یکی زرنگ تر از این کله شق ها پیدا شد
کوک_یاااا هیونگ
ته_واقعا که فکر نمیکردم جلو دوست دخترم منو اینجوری خراب کنی
کوک_علاوه بر تو مارو هم خراب کرد
_یااا به نظر من شما خیلی هم زرنگین حالا من یک نقشه کشیدم چیزی نیس
سوکی_خب بهتر نیست بریم نقشه مون رو عملی کنیم؟
ته_چرا ما میریم پایین پیش جیمین بعد تو و ا.ت هم بیاین که یه جورایی سورپرایز شیم مثلا
_اره اونجوری شک میکنه
سوکی_اوکی
پسرا رفتن پایین حدودا چند دیقه بعدش هم منو سوکی رفتیم پایین حواسم به جیمین بود که جیمین با دیدن سوکی کلا حال و هواش عوض شد نمیدونم حالش بد شد یا خوب؟
نامی_اوهه سوکی خوش اومدی
هوبی_خوش اومدی سوکی بیا بشین
سوکی_ممنونم
جین_چه خوب کردی اومدی پیشمون
شوگ_اره خیلی وقت بود کسی جز همدیگه رو ندیده بودیم😂..........
بادیگارد_خانم نمیتونم بزارم کسی باهاتون بیاد
_یااا ولی اون دوستنه به پی.دی.نیم بگو
زنگ زد و به پی دی نیم اطلاع داد اونم اجازه داد با سوکی سوار ون شدیم بعد نیم ساعت رسیدیم به کمپانی چون خیلی از دبیرستانمون دور بود ماهم پشت دبیرستان بودیم
وقتی رسیدیم خوابگاه پیاده شدیم رفتیم داخل خوابگاه بردمش تو اتاقم که تهیونگ رو تخت نشسته بود بازی میکرد
ته_عشقم کجا بو..
_تهیونگ سوکی رو اوردم اینجا چون دعوتش کردم
ته_سلام سوکی خوبی؟
سوکی_سلام خوبم مرسی
ته_خیلی کار خوبی کردی دلمون هم برات تنگ شدع بود
سوکی_💔🌝
_میشه بری پایین پسرارو توی پذیرایی جمع کنی میخوام دور هم باشیم
اما قبلش بگو همه جز جیمین بیان اینجا کارشون دارم
ته_امم برای چی؟
_تو کاری که گفتمو بکن
ته_اوکی
ته رفت و پنج دیقه پسرا رو اورد بجز جیمین
کوک_ا.ت گشکوک میزنی چرا جیمین نمیتونست بیاد؟
_چون قضیه از این قراره که جیمین میخواسته به سوکی اعتراف کنه که عاشقشه ازش غیر مستقیم پرسیده عاشق شدی؟سوکی هم که نمیدونسته گفته یک مدته عاشق کسیم و اون شخص جیمینه
جین_واوووو پس تو ذهن بچمون رو درگیر کردی؟
سوکی_خودم خیلی وقته دارم نابود میشم
_خب حالا....جیمین هم مثل اینکه خیلی ناراحت شده و فک میکنم برای تلافی گفته منم یک مدته عاشق کسیم و حالا قضیه اینه من سوکی رو اوردم و میخوام نقشه بکشم این دوتا باهم تنها شن
شوگ_خیلی تو بلایی ا.ت خب حالا نقشت چیه؟
هوبی_جووون از نقشه کشیدن خوشم میاد
_ببینین پسرا وقتی میریم پایین خب اگه جیمین سوکی رو ببینه یک جوری میشه پس میخوام تابلو نکنین و حواستون به جیمین باشه خب بعد حدودا چند دیقه بعد که حرف میزنیم و چیزی میخوریم تهیونگ جیمین رو میفرسته که از اتاق ما گوشی شو بیاره بعد همون موقع ما سوکی رو میفرستیم اتاق من و بقیش دست سوکی و جیمینه
نامی_یسسس بابا دمت گرم پس فقط من اینجا زرنگ نیستم باباخره یکی زرنگ تر از این کله شق ها پیدا شد
کوک_یاااا هیونگ
ته_واقعا که فکر نمیکردم جلو دوست دخترم منو اینجوری خراب کنی
کوک_علاوه بر تو مارو هم خراب کرد
_یااا به نظر من شما خیلی هم زرنگین حالا من یک نقشه کشیدم چیزی نیس
سوکی_خب بهتر نیست بریم نقشه مون رو عملی کنیم؟
ته_چرا ما میریم پایین پیش جیمین بعد تو و ا.ت هم بیاین که یه جورایی سورپرایز شیم مثلا
_اره اونجوری شک میکنه
سوکی_اوکی
پسرا رفتن پایین حدودا چند دیقه بعدش هم منو سوکی رفتیم پایین حواسم به جیمین بود که جیمین با دیدن سوکی کلا حال و هواش عوض شد نمیدونم حالش بد شد یا خوب؟
نامی_اوهه سوکی خوش اومدی
هوبی_خوش اومدی سوکی بیا بشین
سوکی_ممنونم
جین_چه خوب کردی اومدی پیشمون
شوگ_اره خیلی وقت بود کسی جز همدیگه رو ندیده بودیم😂..........
۲۳.۳k
۱۹ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.