🔰B̷a̷n̷g̷ T̷e̷n̷ b̷o̷y̷s̷🔰..🖤⛓️M̷A̷F̷I̷A̷ ⛓️🖤.."پارت"2̷1̷
های لابلییی 🥺💜💜
امیدوارم که کامنت این پارتم بالا باشه 🙁🖤..
خب بریم ادامه فیک🖤🤟
از زبان ا/ت : با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم😣...
نمیدونم اصلا کی خوابم بردو چیشده؟؟؟... همینطوری گیج روی تخت نشسته بودم که... یک دفعه یاد جیمین افتادم😥... یه لحظه پاهام سست شدن !!😣
که مانع بلند شدم شد و باعث شد دوباره روی تخت بیفتم...
و ترس بدی رو تو وجودم حس کردم...
نتونستم دیگع تحمل کنم.. هرجور شده خودمو رسوندم به در
و رفتم سمت اتاق جیمین که... با چیزی که دیدم همونجا
سر جام وایسادم.... او...اون ته... تهیونگه!!!😰...
از زبان تهیونگ : وقتی که جیهوپ رفت من هنوز نمیتونستم درست نفس
بکشم برای همین نشستم کنار اتاق ا/ت..
تا حالم بهتره بشه و خودم مراقبش باشم😣.... که یک دفعه دیدم ا/ت از
اتاقش اومده بیرون و یا تعجب داره نگام میکنه!!...
نمیتونستم چیزی بهش بگم... ولی سعی کردم از جام بلندشم..
از زبان ا/ت : دیدم تا تهیونگ منو دید از جاش بلند شد ... و..ولی چرا اینجا نشسته بود؟؟😥.... از چهره رنگ پریدش معلوم بود ..
حالش خوب نیست سریع رفتم سمتش تا کمکش کنم ..ولی دستمو پس زد!!😟
تهیونگ : به کمکت نیازی ندارم😒...
ا/ت : چ...چی؟؟؟ داری میگی تو پسره روانی تو حالت خوب نیست!!🙁
تهیونگ : من حالم خوبه....ااااع..ایییی😫...
ا/ت : .... و..وی چی شد😰.... تهیونگ : هیچی ا/ت فقط برگرد تو اتاقت!!😫
ا/ت : م..من میخوام برادرمو ببینم دیگه تحمل ندارم!! خواهش میکنم😭😭💔
تهیونگ : بهت گفتم برگرد تو اتاقتتتت ا/تتتتتت 😡😡(با داد😐)...
ا/ت : ببینم اصلا تو کی هستی که به من دستور میدی ها😠؟؟؟
من میخوام جیمینو ببینم گمشو کنار عوضییی😡😡!!
از زبان تهیونگ : یک دفعه دیدم ا/ت محکم هولم داد به دیوار و رفت سمت اتاق جیمین!! نتونستم همونجا وایسم و دنبالش رفتم!!..اخه دختره روانی تو چته؟؟؟... چرا اینطوری میکنی؟؟؟😡😡
از زبان جیهوپ : سریع سمت اتاق جیمین حرکت کردم که بالاخره بهش رسیدم
درو باز کردم و سریع سمت جیمین رفتم... بدنش خیلی سرد بود!!!
ن...نه.. جیمین... تو نباید بمیری!!😭😭.... تو نمیتونی ا/ت رو تنها بزاری...
توروخدا بلندشووووو...😫😭.....
از زبان ا/ت : وقتی از دست تهیونگ خلاص شدم سمت اتاق جیمین حرکت کردم
وقتی رسیدم بهش د....دیدم که😰......
پایان پارت 21😐😐😐💔...
بوخودا انگشتامممم شیکستتت کیوتا😐😐
جای حساس کات کردم خوش بگذره بهتون😐🤟..
کامنتتتتتتتتتتتت 😐✌️🍃
امیدوارم که کامنت این پارتم بالا باشه 🙁🖤..
خب بریم ادامه فیک🖤🤟
از زبان ا/ت : با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم😣...
نمیدونم اصلا کی خوابم بردو چیشده؟؟؟... همینطوری گیج روی تخت نشسته بودم که... یک دفعه یاد جیمین افتادم😥... یه لحظه پاهام سست شدن !!😣
که مانع بلند شدم شد و باعث شد دوباره روی تخت بیفتم...
و ترس بدی رو تو وجودم حس کردم...
نتونستم دیگع تحمل کنم.. هرجور شده خودمو رسوندم به در
و رفتم سمت اتاق جیمین که... با چیزی که دیدم همونجا
سر جام وایسادم.... او...اون ته... تهیونگه!!!😰...
از زبان تهیونگ : وقتی که جیهوپ رفت من هنوز نمیتونستم درست نفس
بکشم برای همین نشستم کنار اتاق ا/ت..
تا حالم بهتره بشه و خودم مراقبش باشم😣.... که یک دفعه دیدم ا/ت از
اتاقش اومده بیرون و یا تعجب داره نگام میکنه!!...
نمیتونستم چیزی بهش بگم... ولی سعی کردم از جام بلندشم..
از زبان ا/ت : دیدم تا تهیونگ منو دید از جاش بلند شد ... و..ولی چرا اینجا نشسته بود؟؟😥.... از چهره رنگ پریدش معلوم بود ..
حالش خوب نیست سریع رفتم سمتش تا کمکش کنم ..ولی دستمو پس زد!!😟
تهیونگ : به کمکت نیازی ندارم😒...
ا/ت : چ...چی؟؟؟ داری میگی تو پسره روانی تو حالت خوب نیست!!🙁
تهیونگ : من حالم خوبه....ااااع..ایییی😫...
ا/ت : .... و..وی چی شد😰.... تهیونگ : هیچی ا/ت فقط برگرد تو اتاقت!!😫
ا/ت : م..من میخوام برادرمو ببینم دیگه تحمل ندارم!! خواهش میکنم😭😭💔
تهیونگ : بهت گفتم برگرد تو اتاقتتتت ا/تتتتتت 😡😡(با داد😐)...
ا/ت : ببینم اصلا تو کی هستی که به من دستور میدی ها😠؟؟؟
من میخوام جیمینو ببینم گمشو کنار عوضییی😡😡!!
از زبان تهیونگ : یک دفعه دیدم ا/ت محکم هولم داد به دیوار و رفت سمت اتاق جیمین!! نتونستم همونجا وایسم و دنبالش رفتم!!..اخه دختره روانی تو چته؟؟؟... چرا اینطوری میکنی؟؟؟😡😡
از زبان جیهوپ : سریع سمت اتاق جیمین حرکت کردم که بالاخره بهش رسیدم
درو باز کردم و سریع سمت جیمین رفتم... بدنش خیلی سرد بود!!!
ن...نه.. جیمین... تو نباید بمیری!!😭😭.... تو نمیتونی ا/ت رو تنها بزاری...
توروخدا بلندشووووو...😫😭.....
از زبان ا/ت : وقتی از دست تهیونگ خلاص شدم سمت اتاق جیمین حرکت کردم
وقتی رسیدم بهش د....دیدم که😰......
پایان پارت 21😐😐😐💔...
بوخودا انگشتامممم شیکستتت کیوتا😐😐
جای حساس کات کردم خوش بگذره بهتون😐🤟..
کامنتتتتتتتتتتتت 😐✌️🍃
۹۲.۶k
۲۱ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.