تک پارتی شایدم چن پارتی
های اتم وو ات ۲۶ سالمه و نزدیک ۱ ساله که با نامی تو رابطم
های ناجونم کیم نامجون ۲۹ سالمه و نزدیک ۱ ساله با ات تو رابطم
ات ویو
داشتم واسه تولدم آماده میشدم یه مهمونی گرفتم لباسمو پوشیدم آرایش کوچیکی کردم که یکی از مهمونام رسید
پرش زمانی ۳ ساعت بعد
منتظر نامی بودم هرچی زنک میزدم جواب نمیداد دیگه کم کم نا امید شدم رفتم شمعو
فوت کردم و کیکمو بریدم دیگه مهمونا کم کم رفتن
پ.ن:گایز ببخشید که پرش زمانی زیاد میرم
پرش زمانی ۱ ساعت بعد
داشتم وسایلو جمع میکردم که نامی با خنده و گوشی به دست اومد تو
_ات چیشده چرا انقد خونه شلوغه بیب؟
+....
_ات
+برگشتم با بغض نگاش کردم
+چیه چی میگی(سرد)
_ات چیزی شده
+نه
_چرا انقد خونه شلوغه
+هیچی فک فک کنم تولد دوس دخترت بوده همین البته چیز مهمی نیس برات
_چ..چی تولد ؟
+آره میدونی چیه دوستات هم اومده بودن راسی کوک سراغتو میگرفت منم به بهونه گفتم سرت شلوغ بود(اینجا کوک و نام همکار نیستن)
_ات بیب من خیلی متاسفم
_من سرم زیادی با کارای شرکت شلوغ بود
+انقد که منو فراموش کنی؟
_منو ببخش بیب
+هه ببخشمت؟
_جبران میکنم
+چطوری؟
_نظرت با یه شب رویایی چیه؟
+اوم بز فک کنم قبوله ولی فردا بریم بیرونااا
_اگه تونستی راه بری باشه 😂
پ.ن:ودف چی دارم مینویسم
+یاا
_باشه بیب بریم؟
+بریم
چیه نکنی منتظر اسماتی گامشو نمازتو بخون اذون گفتن
مامانت میدونه اینجاییی
؟؟
های ناجونم کیم نامجون ۲۹ سالمه و نزدیک ۱ ساله با ات تو رابطم
ات ویو
داشتم واسه تولدم آماده میشدم یه مهمونی گرفتم لباسمو پوشیدم آرایش کوچیکی کردم که یکی از مهمونام رسید
پرش زمانی ۳ ساعت بعد
منتظر نامی بودم هرچی زنک میزدم جواب نمیداد دیگه کم کم نا امید شدم رفتم شمعو
فوت کردم و کیکمو بریدم دیگه مهمونا کم کم رفتن
پ.ن:گایز ببخشید که پرش زمانی زیاد میرم
پرش زمانی ۱ ساعت بعد
داشتم وسایلو جمع میکردم که نامی با خنده و گوشی به دست اومد تو
_ات چیشده چرا انقد خونه شلوغه بیب؟
+....
_ات
+برگشتم با بغض نگاش کردم
+چیه چی میگی(سرد)
_ات چیزی شده
+نه
_چرا انقد خونه شلوغه
+هیچی فک فک کنم تولد دوس دخترت بوده همین البته چیز مهمی نیس برات
_چ..چی تولد ؟
+آره میدونی چیه دوستات هم اومده بودن راسی کوک سراغتو میگرفت منم به بهونه گفتم سرت شلوغ بود(اینجا کوک و نام همکار نیستن)
_ات بیب من خیلی متاسفم
_من سرم زیادی با کارای شرکت شلوغ بود
+انقد که منو فراموش کنی؟
_منو ببخش بیب
+هه ببخشمت؟
_جبران میکنم
+چطوری؟
_نظرت با یه شب رویایی چیه؟
+اوم بز فک کنم قبوله ولی فردا بریم بیرونااا
_اگه تونستی راه بری باشه 😂
پ.ن:ودف چی دارم مینویسم
+یاا
_باشه بیب بریم؟
+بریم
چیه نکنی منتظر اسماتی گامشو نمازتو بخون اذون گفتن
مامانت میدونه اینجاییی
؟؟
۵.۵k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.