لج یا نفرت(۱۵)
که کوک دستای کوچولوی جینا رو گرفت و جلو دار این شد که بهش ضربه بزن نه برای این که خودش اذیت می شه برای این که دستای کوچولو و ظریف جینا آسیب نبینه که همون لحظه یهو جینا به خاطر مستی پاش پیچ خورد و افتاد و برای این که آسیبی نبینه کوک دستش رو گذاشت پشت سر جینا و با جینا افتاد و وقتی افتادن لباشون بهم خورد هر دوشون شوک بودن که یهو اعضا اومدن تو اتاق
جین.ما اوم.......خوش می گذره؟
ته.هیونگ چی ش......به به
جیمین.که عاشق این وروجک نمی شی(خنده)
کوک که متوجه وضعیت شد زود از روی جینا پاشد و گفت اونجوری که فکر می کنین نیست (هول)
شوگا. از هول بودنت معلومه(پوزخند)
کوک. هوفففف شما بیاین بریم بیرون بهتون بگم چی شده
خلاصه. اعضا و کوک رفتن و پذیرایی و کوک همه چی رو گفت.
فلش بک وقتی که همه می رن بخوابن
ویو کوک.بعد توضیح دادن اتفاقا به اعضا رفتم یه شیر موز بخورم که یهو یادم افتاد جینا رو مس.ت ول کردم اتاق بدو بدو رفتم تو اتاقم که دیدم خیلی کیوت رو تختم خوابیده رفتم کنارش نشستم که بهش نگاه کردم و زمزمه کردم.من واقعا عاشقت شدم یا این یه هوسه........از علاقم بهت مطمئن نباشم هم از این مطمئنم قبلا ازت تنفر نداشتم و فقط باهات لج می کردم
فلش بک به فردا ساعت ۷ صبح
ویو جینا. با سر درد از خواب بیدار شدم سرم تیر می کشید به دورو اطرافم نگاه کردم که فهمیدم اتاق کوکم بیشتر که دقت کردم دیدم که کوک رو کاناپه ی اتاقش خوابیده خواستم آروم پاشم و برم که وقتی رسیدم به در سرم تیر کشید و محکم از دیوار گرفتم هوففف خداروشکر یخی جون بیدار نشد آروم پاشدم و رفتم
ویو کوک. (ساعت ۱۱ بیدار شده اقا)
از خواب بیدار شدم که دیدم جینا نیست کمی نگران شدم ولی گفتم حتما رفته اتاقش .پس بیخیال شدم و رفتم پایین پیش بچه ها که هر کدوم مشغول یه کاری بودن منم بی صدا رفتم و صبحونم رو خوردم و رفتم با ته گیم زدم
فلش بک به ظهر ساعت ۴
کوک ویو. این دختر تا این ساعت تو اتاقش چی کار می کنه پاشدم رفتم اتاقش و در زدم که صدایی نشنیدم پس در رو باز کردم و رفتم تو اتاقش ولی تو اتاقش نبود هول شده رفتم بیرون پیش اعضا
کوک. ش شما ها جینا رو دیدین(مضطرب و هول)
اعضا.نه
جیمین. من صبح ۸ صدای در شنیدم ولی مطمئن نیستم توهم بود یا واقعا صدای در بود
کوک.یعنی رفته بیرون
نامی. من الان زنگ زدم جواب نمی دم
کوک. بیاین بریم بیرون و جاهایی که ممکنه رفته باشه و دنبالش بگردیم(نگران و هول)
فلش بک عصر ساعت ۷
ویو کوک.نا امید بین کوچه ها دنبالش بودم خیلی می ترسیدم که بلایی سرش اومده باشه یعنی کجا رفته .نکنه دزدیدنش.نکنه خودکشی و....... هی این سوالای چرت رو از خودم می پرسیدم که یهو تلفنم زنگ خورد .........
(بچه ها نظرتون چیه کمی به من روحیه بدین ،حس می کنم کسی دیگه از فیکم خوشش نمی یاد)
شرط=۴لایک
جین.ما اوم.......خوش می گذره؟
ته.هیونگ چی ش......به به
جیمین.که عاشق این وروجک نمی شی(خنده)
کوک که متوجه وضعیت شد زود از روی جینا پاشد و گفت اونجوری که فکر می کنین نیست (هول)
شوگا. از هول بودنت معلومه(پوزخند)
کوک. هوفففف شما بیاین بریم بیرون بهتون بگم چی شده
خلاصه. اعضا و کوک رفتن و پذیرایی و کوک همه چی رو گفت.
فلش بک وقتی که همه می رن بخوابن
ویو کوک.بعد توضیح دادن اتفاقا به اعضا رفتم یه شیر موز بخورم که یهو یادم افتاد جینا رو مس.ت ول کردم اتاق بدو بدو رفتم تو اتاقم که دیدم خیلی کیوت رو تختم خوابیده رفتم کنارش نشستم که بهش نگاه کردم و زمزمه کردم.من واقعا عاشقت شدم یا این یه هوسه........از علاقم بهت مطمئن نباشم هم از این مطمئنم قبلا ازت تنفر نداشتم و فقط باهات لج می کردم
فلش بک به فردا ساعت ۷ صبح
ویو جینا. با سر درد از خواب بیدار شدم سرم تیر می کشید به دورو اطرافم نگاه کردم که فهمیدم اتاق کوکم بیشتر که دقت کردم دیدم که کوک رو کاناپه ی اتاقش خوابیده خواستم آروم پاشم و برم که وقتی رسیدم به در سرم تیر کشید و محکم از دیوار گرفتم هوففف خداروشکر یخی جون بیدار نشد آروم پاشدم و رفتم
ویو کوک. (ساعت ۱۱ بیدار شده اقا)
از خواب بیدار شدم که دیدم جینا نیست کمی نگران شدم ولی گفتم حتما رفته اتاقش .پس بیخیال شدم و رفتم پایین پیش بچه ها که هر کدوم مشغول یه کاری بودن منم بی صدا رفتم و صبحونم رو خوردم و رفتم با ته گیم زدم
فلش بک به ظهر ساعت ۴
کوک ویو. این دختر تا این ساعت تو اتاقش چی کار می کنه پاشدم رفتم اتاقش و در زدم که صدایی نشنیدم پس در رو باز کردم و رفتم تو اتاقش ولی تو اتاقش نبود هول شده رفتم بیرون پیش اعضا
کوک. ش شما ها جینا رو دیدین(مضطرب و هول)
اعضا.نه
جیمین. من صبح ۸ صدای در شنیدم ولی مطمئن نیستم توهم بود یا واقعا صدای در بود
کوک.یعنی رفته بیرون
نامی. من الان زنگ زدم جواب نمی دم
کوک. بیاین بریم بیرون و جاهایی که ممکنه رفته باشه و دنبالش بگردیم(نگران و هول)
فلش بک عصر ساعت ۷
ویو کوک.نا امید بین کوچه ها دنبالش بودم خیلی می ترسیدم که بلایی سرش اومده باشه یعنی کجا رفته .نکنه دزدیدنش.نکنه خودکشی و....... هی این سوالای چرت رو از خودم می پرسیدم که یهو تلفنم زنگ خورد .........
(بچه ها نظرتون چیه کمی به من روحیه بدین ،حس می کنم کسی دیگه از فیکم خوشش نمی یاد)
شرط=۴لایک
۸.۸k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.