𝚙𝚊𝚛𝚝²³

عشق یا نیاز( 𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐨𝐫 𝐧𝐞𝐞𝐝)𝚙𝚊𝚛𝚝²³

شوکه شدم ٪ واییی اصلا حوصله سوال پرسیدن هم ندارم . یه لبخند الکیی زدم . یه عطسه کوچیکی کردم + آخ آخ ٪ تب داری که + عیبی نداره بزار بخوابم .

از زبان کوک:
هه جی خواب بود رفتم سمتش _ چرا بدنش داغه ٪تب داره _ چی ؟ ته میشه بگی دکتر بیارن $ باشه . خیلی داغ بود سرما خورده بود دکتر اومد گفت که سرما خورده و چن تا دارو هم‌ نوشت _ ته زنگ‌بزن به مینا بگو بره خونم تا مواظب هه جی باشه میرم خونه و بر میگردم $ باشه .
پرش زمانی
+ چرا اینطوری رفتار باهام میکنی _ کی ؟ . خواب بود رو تخت گذاشتمش + چرا _ چت شده تو؟ . دیگه هیچی نگفت مینا هم اومد دارو ها رو دادم بهش و رفتم

از زبان مینا :
اوخ اوخ دختر چقدر تب داری وایسا چرا نفس هات بی نظم هس . زنگ زدم کوک جواب نداد زنگ زدم به تهیونگ ¥ الو تهیونگ $ سلام خوبی ¥ ممنون کوک حالش خوبه $ بزار ببینم . یکی پای تلفن داد زد گفت کوک غش کرده $ فهمیدی ¥ ارع ارع زودی برسونش خونه . اومدن. تهیونگ کوک رو برد پیش هه جی

۴۰ لایک