تک پارتی یونگی
این چند وقت داشتم به اینکه یونگی یه گربس واقعا پی میبردم.
خیلی شبیه بود خیلیییییییییی و همش دلم
میخواست بغلش کنم ولی این رو مخش بود.
داشتم تو خیابون راه میفرستم که برم سوپرمارکت که گربه ای دیدم خیلییییی شبیه شوگابود با دستمال از رو زمین برش داشتمو بغلش کردمو به سمت خونه راه افتادم.
و رفتم حموم و گربه رو شستمو و خشکش کردم خیلی ناز شده بود داشتم اشپزی میکردم و گربه هم داشت تلوزیون میدید(گربه های ما اپدیت شدن😂)
که صدای کلید اومد و یونگی اومد تو خونه که گربه رو دید یونگی:وایی خدای این چیه
ات:خیلی شبیهته اوردمش پیش خودم ازش نگه داری کنم.
یونگی:اوففدختر
و رفت لباساشو عوص کرد و اومد پیش گربه رو مبل نشست و تلوزیون میدید وقتی براش قهوه بردم به این شباهت به گربه شک کردم انگار دوتا گربه کنار هم بودن.
پایان
خیلی شبیه بود خیلیییییییییی و همش دلم
میخواست بغلش کنم ولی این رو مخش بود.
داشتم تو خیابون راه میفرستم که برم سوپرمارکت که گربه ای دیدم خیلییییی شبیه شوگابود با دستمال از رو زمین برش داشتمو بغلش کردمو به سمت خونه راه افتادم.
و رفتم حموم و گربه رو شستمو و خشکش کردم خیلی ناز شده بود داشتم اشپزی میکردم و گربه هم داشت تلوزیون میدید(گربه های ما اپدیت شدن😂)
که صدای کلید اومد و یونگی اومد تو خونه که گربه رو دید یونگی:وایی خدای این چیه
ات:خیلی شبیهته اوردمش پیش خودم ازش نگه داری کنم.
یونگی:اوففدختر
و رفت لباساشو عوص کرد و اومد پیش گربه رو مبل نشست و تلوزیون میدید وقتی براش قهوه بردم به این شباهت به گربه شک کردم انگار دوتا گربه کنار هم بودن.
پایان
۱۷.۶k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.