تتو ارتیست من!
تتو ارتیست من!
𝕡𝟜
لایک نکردن حرامه 🗿
لایک کن دیگهههه
ویو ا.ت
داشتیم ب بوسیدنمون ادامه میدادیم ک صدای در اومد.و سریع از کوک جدا شدم و به سمت در رفتم.....
ا.ت:شما؟؟؟؟
یونا:(زن کوک)این سوال منه....
کوک:ا.ت چیزی شده؟؟؟ (داره از اشپزخونه میاد سمت در)
یونا:جونگ کوک!
کوک:یونا؟(همه حرفاش با یونا سرده )
یونا:اوهوم.حالا این دختره کیه؟
کوک:دختر دوستمه
یونا:کدوم دوستت؟؟؟
کوک:جین(دچار کمبود اسم )
یونا:اوک
کوک:ا.ت جان بیا بالا اتاقتو نشون بدم
ا.ت:اومدم
(رفتن بالا)
ا.ت:این زنه کیه؟
کوک:هوففف...ببین ا.ت این زنه منه ولی ما زوری ازدواج کردیم
ا.ت:چرا بهم نگفتی؟؟
کوک:میترسیدم ولم کنی
ا.ت:ولی باید میگفتی
کوک:اما..... (که یونا رسید 🗿🤝)
یونا:نمیاین غذا بخورید؟
کوک و ا.ت :اومدیم
(یونا رفت🗿)
ا.ت در گوش کوک :دارم برات....(یاد اون اهنگه افتادم :نداره عیب دارم برات 😂)
پرش زمانی به بعد ناهار (یادم نمیاد توی پارت قبل شام بود یا ناهار 🙂🤝)
ا.ت:امم دستتون درد نکنه یونا جون(ایش🙄)و عمو کوک(عمو؟؟...سو دارک)
کوک و یونا :خواهش میکنیم
ا.ت:من دیگه زنگ میزنم دوس پسرم بیاد برم خونه
کوک:میموندی حالا.....(عصبی)
ا.ت:نه میرم(پوزخند)
کوک:هرطور راحتی(عصبی)
ا.ت:پس من زنگ میزنم به جیمین(کمبود اسم ×2)
(جیمین رو ا.ت کراشه . جیمینو ج مینویسم )
ا.ت:های
ج:سلام ا.ت .خوبی؟
ا.ت:مرسی....امم جیمین میتونی بیای دنبالم؟؟
ج:البته
ا.ت:مرسییی
ج:خواهش میکنم
کوک:حداقل میزاشتی خودم ببرمت(حرصی)
ا.ت:نیاز نیست.بازم ممنون
کوک:(نفس عمیق)
.
.
.
.
دستام درد گرفت 😭
یزره تو کامنتا برای ادمینتون اشک بریزید 😭😭
𝕡𝟜
لایک نکردن حرامه 🗿
لایک کن دیگهههه
ویو ا.ت
داشتیم ب بوسیدنمون ادامه میدادیم ک صدای در اومد.و سریع از کوک جدا شدم و به سمت در رفتم.....
ا.ت:شما؟؟؟؟
یونا:(زن کوک)این سوال منه....
کوک:ا.ت چیزی شده؟؟؟ (داره از اشپزخونه میاد سمت در)
یونا:جونگ کوک!
کوک:یونا؟(همه حرفاش با یونا سرده )
یونا:اوهوم.حالا این دختره کیه؟
کوک:دختر دوستمه
یونا:کدوم دوستت؟؟؟
کوک:جین(دچار کمبود اسم )
یونا:اوک
کوک:ا.ت جان بیا بالا اتاقتو نشون بدم
ا.ت:اومدم
(رفتن بالا)
ا.ت:این زنه کیه؟
کوک:هوففف...ببین ا.ت این زنه منه ولی ما زوری ازدواج کردیم
ا.ت:چرا بهم نگفتی؟؟
کوک:میترسیدم ولم کنی
ا.ت:ولی باید میگفتی
کوک:اما..... (که یونا رسید 🗿🤝)
یونا:نمیاین غذا بخورید؟
کوک و ا.ت :اومدیم
(یونا رفت🗿)
ا.ت در گوش کوک :دارم برات....(یاد اون اهنگه افتادم :نداره عیب دارم برات 😂)
پرش زمانی به بعد ناهار (یادم نمیاد توی پارت قبل شام بود یا ناهار 🙂🤝)
ا.ت:امم دستتون درد نکنه یونا جون(ایش🙄)و عمو کوک(عمو؟؟...سو دارک)
کوک و یونا :خواهش میکنیم
ا.ت:من دیگه زنگ میزنم دوس پسرم بیاد برم خونه
کوک:میموندی حالا.....(عصبی)
ا.ت:نه میرم(پوزخند)
کوک:هرطور راحتی(عصبی)
ا.ت:پس من زنگ میزنم به جیمین(کمبود اسم ×2)
(جیمین رو ا.ت کراشه . جیمینو ج مینویسم )
ا.ت:های
ج:سلام ا.ت .خوبی؟
ا.ت:مرسی....امم جیمین میتونی بیای دنبالم؟؟
ج:البته
ا.ت:مرسییی
ج:خواهش میکنم
کوک:حداقل میزاشتی خودم ببرمت(حرصی)
ا.ت:نیاز نیست.بازم ممنون
کوک:(نفس عمیق)
.
.
.
.
دستام درد گرفت 😭
یزره تو کامنتا برای ادمینتون اشک بریزید 😭😭
۶.۸k
۰۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.