رمان : داداشی
رمان : داداشی
پارت 17
ارسلان : صبح شد رفتم یه تیپ زدم عطرمو زدم رفتم پایین صبحانه خوردم رفتم دانشگاه
8 ساعت بعد ************
الهه : استاااااد ( با عشوه )
ارسلان : بله بفرمایید
الهه : دستتون درد نکنه خیلی امروز خوب بود فقط میشه یا من بیام خونتون یا شما بیاین خونه ی من برام بیشتر درسارو توضیح بدین
همه ی حرفای الهه با عشوه و ناز هستش
ارسلان : ببخشید ولی من نمیتونم روز خوش
الهه : اخه چ...... میخواستم حرف بزنم که رفت اَهههههههههه لعنتی
ارسلان : سوار ماشین شدمو رفتم خونه
پارت 17
ارسلان : صبح شد رفتم یه تیپ زدم عطرمو زدم رفتم پایین صبحانه خوردم رفتم دانشگاه
8 ساعت بعد ************
الهه : استاااااد ( با عشوه )
ارسلان : بله بفرمایید
الهه : دستتون درد نکنه خیلی امروز خوب بود فقط میشه یا من بیام خونتون یا شما بیاین خونه ی من برام بیشتر درسارو توضیح بدین
همه ی حرفای الهه با عشوه و ناز هستش
ارسلان : ببخشید ولی من نمیتونم روز خوش
الهه : اخه چ...... میخواستم حرف بزنم که رفت اَهههههههههه لعنتی
ارسلان : سوار ماشین شدمو رفتم خونه
۲.۲k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.