p53
تهیونگ که هنوز توی شوک بود فقط نفس عمیقی کشید و به جونگکوک اجازه داد تا کمی فکر کنه و بعد حرفاش رو بزنه، هرچقدر که فکر میکرد نمیتونست دلیل این کار ناگهانی جونگکوک رو بفهمه...اون پسر چش شده بود؟ مخش تاب برداشته بود؟ سرش به جایی خورده بود؟ رد داده بود رسما!
جونگکوک که حالت سردرگم تهیونگش رو دید، سریع و بدون اینکه حتی فکر کنه ممکنه چه اتفاقی بیوفته، بدون مکث گفت:
_همه چیز رو یادم اومده...
تهیونگ که با شنیدن حرف جونگکوک، بیشتر از قبلش چشمای کشیده و جذابش، کرد شده بود، خواست حرفی بزنه و تعجبش رو بروز بده ولی انگار راه گلوش بسته شده بود پس فقط تونست زیر لب و با صدایی گرفته زمزه کنه:
_چ-چی دا-داری میگ-میگی...؟
جونگکوک دستش رو دو طرف صورت تهیونگ گذاشت و با نگاهی خونسرد اما قلبی که توی سینه داشت خودش رو به اینور و اونور میکوبید، توضیح داد:
_از وقتی که دیدمت برام آشنا به نظر میومدی در واقع جوری که خودمو بهت نزدیک میدونستم زیادی بود یعنی چجوری بگم...؟
الکس که با شنیدن حرفای جونگکوک که ازشون سر در نمی آورد شوکه شده بود،فقط با پاهای لرزون از جاش بلند شد و جایز دونست که اون مکان رو ترک کنه...مثل اینکه اون مرد و پسری که از بغلش جم نمیخورد، نیاز داشتن حرفای زیادی با هم بزنن، انگار یه چیزایی بود که الکس ازشون خبر نداشت ولی بهرحال میدونست اگر لازم باشه جونگکوک خودش همه چی رو بهش توضیح میده پس فقط به سمت در حرکت کرد و ازش خارج شد، بدون اینکه حتی بدونه کجا میخواد بره...
#BTS#ARMY#Namjoon#Jin#Suga#Jimin#Taehyung#Jungkook#Jhope#Army_forever#BTS_forever#Love_yourself#There_is_no_next_person##I_purple_you#Purple_ocean#The_biggest_boy_band_in_the_world#mood#love#fake#butter#INTJ#INFP#INFJ#ISTP#ISFP#ENFP#ENFJ#ENTJ#ESTJ#ENTP#INTP#KIM#JEON#RM#HOSEOK#K_POP#Tipe#mbti#hot#text#biyfriend#girlfriend#fake_love#fake#taekook
#بیتیاس#کیمتهیونگ#جئونجونگکوک#کیمنامجون#کیمسوکجین#مینیونگی#جانگهوسوک#پارکجیمین#بانی#جیهوپ#ارام#شوگا#جین#ورلدوایدهندسام#کیپاپ#کره#کرهجنوبی#امبیتیای#ارمی#باتر#داینامایت#موسیقی#پاپ#رپ#اپرا#ساکسیفون#فیک#تهکوک#کوکوی#یونمین#نامجین
جونگکوک که حالت سردرگم تهیونگش رو دید، سریع و بدون اینکه حتی فکر کنه ممکنه چه اتفاقی بیوفته، بدون مکث گفت:
_همه چیز رو یادم اومده...
تهیونگ که با شنیدن حرف جونگکوک، بیشتر از قبلش چشمای کشیده و جذابش، کرد شده بود، خواست حرفی بزنه و تعجبش رو بروز بده ولی انگار راه گلوش بسته شده بود پس فقط تونست زیر لب و با صدایی گرفته زمزه کنه:
_چ-چی دا-داری میگ-میگی...؟
جونگکوک دستش رو دو طرف صورت تهیونگ گذاشت و با نگاهی خونسرد اما قلبی که توی سینه داشت خودش رو به اینور و اونور میکوبید، توضیح داد:
_از وقتی که دیدمت برام آشنا به نظر میومدی در واقع جوری که خودمو بهت نزدیک میدونستم زیادی بود یعنی چجوری بگم...؟
الکس که با شنیدن حرفای جونگکوک که ازشون سر در نمی آورد شوکه شده بود،فقط با پاهای لرزون از جاش بلند شد و جایز دونست که اون مکان رو ترک کنه...مثل اینکه اون مرد و پسری که از بغلش جم نمیخورد، نیاز داشتن حرفای زیادی با هم بزنن، انگار یه چیزایی بود که الکس ازشون خبر نداشت ولی بهرحال میدونست اگر لازم باشه جونگکوک خودش همه چی رو بهش توضیح میده پس فقط به سمت در حرکت کرد و ازش خارج شد، بدون اینکه حتی بدونه کجا میخواد بره...
#BTS#ARMY#Namjoon#Jin#Suga#Jimin#Taehyung#Jungkook#Jhope#Army_forever#BTS_forever#Love_yourself#There_is_no_next_person##I_purple_you#Purple_ocean#The_biggest_boy_band_in_the_world#mood#love#fake#butter#INTJ#INFP#INFJ#ISTP#ISFP#ENFP#ENFJ#ENTJ#ESTJ#ENTP#INTP#KIM#JEON#RM#HOSEOK#K_POP#Tipe#mbti#hot#text#biyfriend#girlfriend#fake_love#fake#taekook
#بیتیاس#کیمتهیونگ#جئونجونگکوک#کیمنامجون#کیمسوکجین#مینیونگی#جانگهوسوک#پارکجیمین#بانی#جیهوپ#ارام#شوگا#جین#ورلدوایدهندسام#کیپاپ#کره#کرهجنوبی#امبیتیای#ارمی#باتر#داینامایت#موسیقی#پاپ#رپ#اپرا#ساکسیفون#فیک#تهکوک#کوکوی#یونمین#نامجین
۴۲۹
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.