فن فیک * زندگی دوباره
پارت 36
* چهار روز بعد
فویو : هی زندگی حوصلم پوکید 😧
چیفویو : فویوووو من دارم میرم خونه مایکی ساننن * داد
فویو : بااا.... صبر کن منم میامممممم * داد
چیفویو : * امدن تو اتاق
چیفویو : هااا ... عمرا همین دیروز مرخص شدی 😡
فویو : خوب بریم 😄
چیفویو : هیی با توام 😡
فویو : * رفتن سمت خونه مایکی اینا
چیفویو : این داداش منه؟ 😑
مامان : خودمم شک دارم 😑
چیفویو : 😧
مامان : زود برو دنبالش الان خودش رو میدازه جلو ماشین 😑
* بوقققققققق ( صدای بوق ماشین)
فویو : هوششششششه چته وحشییی 😠
؟؟؟؟ : مگه کوری نمی بینی دارم رد می شم 😠
چیفویو : من رفتم * رفتن
* اندر خانه سانو ها
فویو : هییی 😧
مایکی : این چشه از اول که امده هی مگه هییی 😕
چیفویو : حوصلش سر رفته 😑
اما : * نگاه کردن به فویو
فویو : چیه ؟ 😕
اما : 😈😈😈😈😈😈
فویو : * عقب رفتن
فویو : چرا اینجوری نگاه میکنی 😨
سنجو : 😈😈😈😈😈😈😈😈
فویو : شما چطونه 😨
مایکی : خدا رحم کنه 😧
فویو : چیفویوووووو کمککککککک 😨
چیفویو : شرمنده در این یک مورد نمی تونم کاری کنم 😯
اما : سنجو پاش رو بگیر 😈😈😈😈
سنجو : 1
اما : 2
اما و سنجو : 3 حملهههه
فویو : نهههههههه
* 10 دقیقه بعد
* ویو نویسنده
چیفویو : حس می کنم قرار نیست اتفاق خوبی برای فویو بیوفته 😦
مایکی : قطعا نمی یوفته 😧
شین : چی نمی یوفته 😕
باجی : هیچی دخترا فویو رو گرفتن بردنش تو اتاق 😑
تاکئومی : خدا بخیر کنه 🚬
فویو : به جان تاکه من این لباس رو نمی پوشمممممم
اما : مگه دست توعه 😡
سنجو : بیا بتمرگ بپوش 😡
فویو : نه من نمی پوشممممم 😣
تاکه : خدا رحمتش کنه
واکا : فکر کنم می خوان لباس دخترونه تنش کنن 😕
تاکئومی : آفرین آفرین ما اصلا نفهمیدیم 😑🚬
اما : نه اینجوری نمی شه سنجو لختش کن 😡
فویو : چییییییییی دور شو ای مسلمان ایمان بیاور 😨
سنجو : یه جا بشین دیگه در ها که قفله چه جوری می خوای دری 😡
فویو : چشمانتان را دور کنید 😨
اما : سنجو بگیر 😡
سنجو : گرفتمش حالا 😡
فویو : نههههههههههههه 😲😨😲😨😲😨
واکا : من چیزی نشنیدم 😐
شین : مگه اصلا صدایی امد 😅
اما : خوب حالا فقط مونده آرایش 😆
فویو : بابا ولم کنید 😣
مایکی : چیفویو تبریک میگم
چیفویو : چرا 😕
باجی : تا چند دقیقه دیگه به جای داداش خواهر داری 😂😂😂
* 7 دقیقه بعد
اما : خوب تموم شد 😆
سنجو : چیفویو داداشت خیلی جیگر شده 😈
چیفویو : الان کجاست ؟
اما : هیچی ناز کرده نمی یاد بیرون 😑
سنجو : غلط کرده الان میادمش 😡
فویو : نمی خواد خودم میادم 😡
اما : عه آدم شدی ؟ 😊
فویو : * امدن بیرون * لباس و آرایشش عکس پارته
سکوت ~
مایکی : این الان فویوی خود مونه (@[]@)
چیفویو : داداش خودتی (° [] °)
فویو : نه عمشم -_-
باجی : نه انگار خودش =♡=
واکا : خداحافظ
فویو : کجا رفت
* چهار روز بعد
فویو : هی زندگی حوصلم پوکید 😧
چیفویو : فویوووو من دارم میرم خونه مایکی ساننن * داد
فویو : بااا.... صبر کن منم میامممممم * داد
چیفویو : * امدن تو اتاق
چیفویو : هااا ... عمرا همین دیروز مرخص شدی 😡
فویو : خوب بریم 😄
چیفویو : هیی با توام 😡
فویو : * رفتن سمت خونه مایکی اینا
چیفویو : این داداش منه؟ 😑
مامان : خودمم شک دارم 😑
چیفویو : 😧
مامان : زود برو دنبالش الان خودش رو میدازه جلو ماشین 😑
* بوقققققققق ( صدای بوق ماشین)
فویو : هوششششششه چته وحشییی 😠
؟؟؟؟ : مگه کوری نمی بینی دارم رد می شم 😠
چیفویو : من رفتم * رفتن
* اندر خانه سانو ها
فویو : هییی 😧
مایکی : این چشه از اول که امده هی مگه هییی 😕
چیفویو : حوصلش سر رفته 😑
اما : * نگاه کردن به فویو
فویو : چیه ؟ 😕
اما : 😈😈😈😈😈😈
فویو : * عقب رفتن
فویو : چرا اینجوری نگاه میکنی 😨
سنجو : 😈😈😈😈😈😈😈😈
فویو : شما چطونه 😨
مایکی : خدا رحم کنه 😧
فویو : چیفویوووووو کمککککککک 😨
چیفویو : شرمنده در این یک مورد نمی تونم کاری کنم 😯
اما : سنجو پاش رو بگیر 😈😈😈😈
سنجو : 1
اما : 2
اما و سنجو : 3 حملهههه
فویو : نهههههههه
* 10 دقیقه بعد
* ویو نویسنده
چیفویو : حس می کنم قرار نیست اتفاق خوبی برای فویو بیوفته 😦
مایکی : قطعا نمی یوفته 😧
شین : چی نمی یوفته 😕
باجی : هیچی دخترا فویو رو گرفتن بردنش تو اتاق 😑
تاکئومی : خدا بخیر کنه 🚬
فویو : به جان تاکه من این لباس رو نمی پوشمممممم
اما : مگه دست توعه 😡
سنجو : بیا بتمرگ بپوش 😡
فویو : نه من نمی پوشممممم 😣
تاکه : خدا رحمتش کنه
واکا : فکر کنم می خوان لباس دخترونه تنش کنن 😕
تاکئومی : آفرین آفرین ما اصلا نفهمیدیم 😑🚬
اما : نه اینجوری نمی شه سنجو لختش کن 😡
فویو : چییییییییی دور شو ای مسلمان ایمان بیاور 😨
سنجو : یه جا بشین دیگه در ها که قفله چه جوری می خوای دری 😡
فویو : چشمانتان را دور کنید 😨
اما : سنجو بگیر 😡
سنجو : گرفتمش حالا 😡
فویو : نههههههههههههه 😲😨😲😨😲😨
واکا : من چیزی نشنیدم 😐
شین : مگه اصلا صدایی امد 😅
اما : خوب حالا فقط مونده آرایش 😆
فویو : بابا ولم کنید 😣
مایکی : چیفویو تبریک میگم
چیفویو : چرا 😕
باجی : تا چند دقیقه دیگه به جای داداش خواهر داری 😂😂😂
* 7 دقیقه بعد
اما : خوب تموم شد 😆
سنجو : چیفویو داداشت خیلی جیگر شده 😈
چیفویو : الان کجاست ؟
اما : هیچی ناز کرده نمی یاد بیرون 😑
سنجو : غلط کرده الان میادمش 😡
فویو : نمی خواد خودم میادم 😡
اما : عه آدم شدی ؟ 😊
فویو : * امدن بیرون * لباس و آرایشش عکس پارته
سکوت ~
مایکی : این الان فویوی خود مونه (@[]@)
چیفویو : داداش خودتی (° [] °)
فویو : نه عمشم -_-
باجی : نه انگار خودش =♡=
واکا : خداحافظ
فویو : کجا رفت
۴.۶k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.