پارت ۶۴
پارت ۶۴
کامیار : خب آقای قاضی قضیه همون طور که ایشون گفتن از اون موقع شروع شد ک بهشون پیام دادم و ک گفتم همو ببینیم
و همون طور که آرام گفت من نتونستم فراموشش کنم پن چون دوسش داشتم نتونستم ببینم که داره با یکی ازدواج میکنه
و اینکه منم فقط بخاطر ترسوندن آرام گفتم که نیما رو میکشم
و اینکه توی باغ و اون قضیه احساس میکردم که چون باهم قرار بود ازدواج کنیم خواستم که رابطه بر قرار کنیم
آرام: خب من اون موقه گفتم نمیخام باهات رابطه داشته باشم تو بزور منو مجبور کردی باهات باشم بعد داری میگی نمیدونستم عجب عادمی هستی ( با گریه)
نیما : آرام بسه گریه نکن نفسم درست میشه
قاضی : خب آقای کامیار شپا حرفاتون با کارایی کارایی که با این دختر بیچاره انجام دادید اصن جور در نمیاد
این ینی دروغ میگید
و اینکه شما قصد تجاوز به این دختر رو داشتید اما این کار سر نگرفته چون این دختر مقاومت کرده و حتا برای دفاع از خودش به شما آسیب رسونده
خب اگر کامل به این دختر تجاوز میکردید ۹ سال حبس محکوم میشدید
ولی چون فقط قصد داشتید این زندانی به سه سال موکول میشه
پایان دادگاه
....
کامیار : خب آقای قاضی قضیه همون طور که ایشون گفتن از اون موقع شروع شد ک بهشون پیام دادم و ک گفتم همو ببینیم
و همون طور که آرام گفت من نتونستم فراموشش کنم پن چون دوسش داشتم نتونستم ببینم که داره با یکی ازدواج میکنه
و اینکه منم فقط بخاطر ترسوندن آرام گفتم که نیما رو میکشم
و اینکه توی باغ و اون قضیه احساس میکردم که چون باهم قرار بود ازدواج کنیم خواستم که رابطه بر قرار کنیم
آرام: خب من اون موقه گفتم نمیخام باهات رابطه داشته باشم تو بزور منو مجبور کردی باهات باشم بعد داری میگی نمیدونستم عجب عادمی هستی ( با گریه)
نیما : آرام بسه گریه نکن نفسم درست میشه
قاضی : خب آقای کامیار شپا حرفاتون با کارایی کارایی که با این دختر بیچاره انجام دادید اصن جور در نمیاد
این ینی دروغ میگید
و اینکه شما قصد تجاوز به این دختر رو داشتید اما این کار سر نگرفته چون این دختر مقاومت کرده و حتا برای دفاع از خودش به شما آسیب رسونده
خب اگر کامل به این دختر تجاوز میکردید ۹ سال حبس محکوم میشدید
ولی چون فقط قصد داشتید این زندانی به سه سال موکول میشه
پایان دادگاه
....
۲.۸k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.