مافیای جذاب من
پارت ۲۷
از زبان ا/ت
کوک. منو انداخت بد آمد روم بد لباس در آورد بد آمد لب مو خورد. بد سوتین در آورد بد رفت سراغ سین هام بد داشت میخورد یکی رو بد با یکی از دستش اون یکی سینم رو فشار میداد بد بلند شد لباس در آورد بد داشت روی گردنم کیس مارک
میزاشت که گفتم
ا/ت: آه کوک نکن
کوک: چرا خوب که
ا/ت: در میکنه کوک آه
کوک: تا بهم نگی ددی و یک آه بلندی نکشی نمیزارم بری
ا/ت : ددی فاکری ول کن اههههه
کوک: خوب بیب بیا
از روم بلند شد منم بلند شدم لباس پوشیدیم رفتیم پایین
سانا: چه اتفاقی افتاد تو اتاق
ته: معلوم نیست کاره منحرفی کردن
ا/ت: به دوست یک چیزی بگو کوک یا با یک ضرب کشتمش
کوک: ساکت ته
نامجون: اوکی حالا من گشنمه
یونا: منم
ا/ت: آجوما غذا
آجوما : دخترم غذا آماده است بیان
ا/ت: خوب بریم
کوک: یس
از زبان. یونا
نشستیم داشتم میخوردم دست نامجون رفت روی رونم داشت فشار میداد
نامجون در گوش یونا گفت: یونا درد میکنه
یونا: معلوم
از زبان ا/ت
کوک. منو انداخت بد آمد روم بد لباس در آورد بد آمد لب مو خورد. بد سوتین در آورد بد رفت سراغ سین هام بد داشت میخورد یکی رو بد با یکی از دستش اون یکی سینم رو فشار میداد بد بلند شد لباس در آورد بد داشت روی گردنم کیس مارک
میزاشت که گفتم
ا/ت: آه کوک نکن
کوک: چرا خوب که
ا/ت: در میکنه کوک آه
کوک: تا بهم نگی ددی و یک آه بلندی نکشی نمیزارم بری
ا/ت : ددی فاکری ول کن اههههه
کوک: خوب بیب بیا
از روم بلند شد منم بلند شدم لباس پوشیدیم رفتیم پایین
سانا: چه اتفاقی افتاد تو اتاق
ته: معلوم نیست کاره منحرفی کردن
ا/ت: به دوست یک چیزی بگو کوک یا با یک ضرب کشتمش
کوک: ساکت ته
نامجون: اوکی حالا من گشنمه
یونا: منم
ا/ت: آجوما غذا
آجوما : دخترم غذا آماده است بیان
ا/ت: خوب بریم
کوک: یس
از زبان. یونا
نشستیم داشتم میخوردم دست نامجون رفت روی رونم داشت فشار میداد
نامجون در گوش یونا گفت: یونا درد میکنه
یونا: معلوم
۱۳.۸k
۱۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.