دوپارتی از موچی:/
۲/۲
ویو جیمین
وقتی رسیدیم دیدم خابه...دلم نیومد بیدارش کنم و بردمش اتاق و گذاشتمش روی تخت و رفتم ی دوش بگیرم...خدایی ازم متنفر نی؟ شایدم تب کرده داره هذیون میگ!
ن بابا چرا تب کنه مریض ک نیس...اههه
بعد از دوش گرفتنم رفتپ لباسامو عوض کردم و خودمم کنارش خابیدم ب صورت غرق خابش نگاهی کردم و چرا دوصم نداشت؟ ینی چون خیلی اذیتش کردم؟ میخام ب خودم قول بدم ک دیگه اذیتش نکنم و ادم خوبی باشم...
*فردا صبح
ویو بورام
چشامو ک وا کردم اولین چیزی ک دیدم جیمین بود...توی خاب خیلی کیوته جوری ک باورت نمیشه اون همون مافیا سرد و خشنه!
ناخاسته ب سمتش رفتمو بوسه ای رو لباش زدم
-شیطون من بیدارما
+واهاییی خیلی بدیییی
-ت منو بوسیدی من بدم ...تازه کار خوبی کردی
+یاااا*لپاش سرخ شد
-عه وااا اینجا ی شیطون خجالتی داریم
+چی؟؟؟؟
-لپات سرخ شده ...چرا؟
+وایی خدا بگم چیکارم کنههه*زیر لب
+خب..من وقتی چیز..ینی وقتی خجالتی میشم اینطوری میشم
-حیححح ...راستی میخام ی قولی بت بدم
+هن؟
-دیگه ادم بده نیستمو میخام خوب باشم
+خدایی
-هوم
+خببب پس ...منم ی چیزی بگم
-هوم
+دوصت دارم...و نمخام این ازدواج اجباری باشه ...
-هییییی واقنننن
+اوهوم
-خبببب حالا ک همه چی تموم شد بریم پایین و بگیم اجوما ی صبحونه خوش مزه برامون درس کنه
+حیح باشه بریم
ب اجوما و بابام و حتی بقیه همه چیو گفتیم و همه خوشحال شدم خیلی خوشحالم ک بابا سر قمار باخت و همین باعث شد ی زندگیه خوب واسم ساختع بشه....
....
میدونم چرت شد ولی حصلم ب فناس!
ب هر حال اگ خوب شد لایک پیلیزززز 🥺💖
ویو جیمین
وقتی رسیدیم دیدم خابه...دلم نیومد بیدارش کنم و بردمش اتاق و گذاشتمش روی تخت و رفتم ی دوش بگیرم...خدایی ازم متنفر نی؟ شایدم تب کرده داره هذیون میگ!
ن بابا چرا تب کنه مریض ک نیس...اههه
بعد از دوش گرفتنم رفتپ لباسامو عوض کردم و خودمم کنارش خابیدم ب صورت غرق خابش نگاهی کردم و چرا دوصم نداشت؟ ینی چون خیلی اذیتش کردم؟ میخام ب خودم قول بدم ک دیگه اذیتش نکنم و ادم خوبی باشم...
*فردا صبح
ویو بورام
چشامو ک وا کردم اولین چیزی ک دیدم جیمین بود...توی خاب خیلی کیوته جوری ک باورت نمیشه اون همون مافیا سرد و خشنه!
ناخاسته ب سمتش رفتمو بوسه ای رو لباش زدم
-شیطون من بیدارما
+واهاییی خیلی بدیییی
-ت منو بوسیدی من بدم ...تازه کار خوبی کردی
+یاااا*لپاش سرخ شد
-عه وااا اینجا ی شیطون خجالتی داریم
+چی؟؟؟؟
-لپات سرخ شده ...چرا؟
+وایی خدا بگم چیکارم کنههه*زیر لب
+خب..من وقتی چیز..ینی وقتی خجالتی میشم اینطوری میشم
-حیححح ...راستی میخام ی قولی بت بدم
+هن؟
-دیگه ادم بده نیستمو میخام خوب باشم
+خدایی
-هوم
+خببب پس ...منم ی چیزی بگم
-هوم
+دوصت دارم...و نمخام این ازدواج اجباری باشه ...
-هییییی واقنننن
+اوهوم
-خبببب حالا ک همه چی تموم شد بریم پایین و بگیم اجوما ی صبحونه خوش مزه برامون درس کنه
+حیح باشه بریم
ب اجوما و بابام و حتی بقیه همه چیو گفتیم و همه خوشحال شدم خیلی خوشحالم ک بابا سر قمار باخت و همین باعث شد ی زندگیه خوب واسم ساختع بشه....
....
میدونم چرت شد ولی حصلم ب فناس!
ب هر حال اگ خوب شد لایک پیلیزززز 🥺💖
۱۵.۵k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.