فیک دیابولیک لاورز
🖤فیک عمارتی از احمقان🖤
خب خب منو صدا کردین؟؟
+ب..... ب.. ل.... ه
چرا اون وقت؟
+یوسانو چان...... یه بیمار داریم که. ..... حالش خرابه.
تعریفتون رو زیاد شنیده بودی.... م
خب بیمار کجاست؟
تو........ اتاق....... سمت چپ.....
بدون هیچ حرفی با پاشته بلند های قرمز به سمت اتاق رفت..
این که فقط این جا افتاده مشکلش چیه؟
لایاتو :ام .راستش یه نفری با لگد زد وسط پاش
یوسانو:توانایی من به درد این کار ها نمی خوره.
توانایی من این طوریه که باید بیمارم زخمی باشه بعدش باید بکشمش تا تواناییم رو روش انجام بدم و حالش خوب شه.
دیگه بهم بخاطر از این جور مسئله های مسخره ای زنگ نزنین.
و رفت
*ناگهان برادران از پشت مبل بیرون اومدن*
کاناتو:رفت؟
شو :اره
کاناتو :واقعن؟
شو:اره پلشت 😐
*ناگهان گله لی از پشت مبل بیرون اومدن*
خیلی خب
اوم واقعن رفته دیگه؟
لیسا:اره دیگه خر (....)
باشه
خب راستش من یه احساس خیلی بدی دارم
که شب میاد منو میکشه 🥺
لیسا:باکا😐
شرمنده این پارت هم خیلی کم بود🖤
امید وارم خوشتون بیاد🖤
خب خب منو صدا کردین؟؟
+ب..... ب.. ل.... ه
چرا اون وقت؟
+یوسانو چان...... یه بیمار داریم که. ..... حالش خرابه.
تعریفتون رو زیاد شنیده بودی.... م
خب بیمار کجاست؟
تو........ اتاق....... سمت چپ.....
بدون هیچ حرفی با پاشته بلند های قرمز به سمت اتاق رفت..
این که فقط این جا افتاده مشکلش چیه؟
لایاتو :ام .راستش یه نفری با لگد زد وسط پاش
یوسانو:توانایی من به درد این کار ها نمی خوره.
توانایی من این طوریه که باید بیمارم زخمی باشه بعدش باید بکشمش تا تواناییم رو روش انجام بدم و حالش خوب شه.
دیگه بهم بخاطر از این جور مسئله های مسخره ای زنگ نزنین.
و رفت
*ناگهان برادران از پشت مبل بیرون اومدن*
کاناتو:رفت؟
شو :اره
کاناتو :واقعن؟
شو:اره پلشت 😐
*ناگهان گله لی از پشت مبل بیرون اومدن*
خیلی خب
اوم واقعن رفته دیگه؟
لیسا:اره دیگه خر (....)
باشه
خب راستش من یه احساس خیلی بدی دارم
که شب میاد منو میکشه 🥺
لیسا:باکا😐
شرمنده این پارت هم خیلی کم بود🖤
امید وارم خوشتون بیاد🖤
۴.۷k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.