پارادوکس من .پارت 8
----------------🌾🌝---------------
و همونطور که قدم برمیداشتم خطاب به دختره که دنبالم می اومد گفتم:
_راستی تو اسمت چیه؟من اسمم ا.ته
+ا.ت ، چه اسم قشنگی داری منم اسمم رونا هست!
_خوشبختم رونا جونم
لبخندی زد وارد آشپزخونه شدیم همه مشغول به کاری بودن سلامی بهشون دادم و روی یکی از صندلی ها نشستم:
_رونا؟
+جانم؟
_بیا اینجا بشین یه دقیقه
+کار دارم ا.ت نمیشه
_لطفا فقط یه لحظه سوال دارم ازت
+چیزی شده؟
_ميگما کوک که میگی الان کجاست؟
+با رئیس رفتن بیرون شب برمیگردن فکر کنم؟
_نمیدونی کجا رفتن؟
چیزی نگفت :
+چرا اما ما حق نداریم به کسی درباره ی کارایی که رئیس میکنه چیزی بگیم
نخواستم بیشتر کشش بدم برای همین از جام بلند شدم و آشپزخونه رو ترک کردم و به اتاقی که توش بودم برگشتم...
------------------------------------
و همونطور که قدم برمیداشتم خطاب به دختره که دنبالم می اومد گفتم:
_راستی تو اسمت چیه؟من اسمم ا.ته
+ا.ت ، چه اسم قشنگی داری منم اسمم رونا هست!
_خوشبختم رونا جونم
لبخندی زد وارد آشپزخونه شدیم همه مشغول به کاری بودن سلامی بهشون دادم و روی یکی از صندلی ها نشستم:
_رونا؟
+جانم؟
_بیا اینجا بشین یه دقیقه
+کار دارم ا.ت نمیشه
_لطفا فقط یه لحظه سوال دارم ازت
+چیزی شده؟
_ميگما کوک که میگی الان کجاست؟
+با رئیس رفتن بیرون شب برمیگردن فکر کنم؟
_نمیدونی کجا رفتن؟
چیزی نگفت :
+چرا اما ما حق نداریم به کسی درباره ی کارایی که رئیس میکنه چیزی بگیم
نخواستم بیشتر کشش بدم برای همین از جام بلند شدم و آشپزخونه رو ترک کردم و به اتاقی که توش بودم برگشتم...
------------------------------------
۵۵۲
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.