[موهای صورتیت]پارت۱۷
[موهای صورتیت]پارت۱۷
.
.
.
انیا
.
.
من:دامیان من که ادرسو نگفتم کجا میبری منو؟
دامیان:ادرس خونتونو بلدم
چشام گرد شد از اون جایی که نمیتونستم فضولیمو کنترل کنم پرسیدم
من:ادرس خونه انیا رو کی بهت داده
دامیان:مدیر مدرسه کلید کمد پرونده های بچه هارو داده به من منم از اونجایی که پروندتو دیدم یاد گرفتم
صحیح
بعد از چند ثانیه رسیدیم دم خونه
رفتم خونه و زنگو زدم که مامان و بابا سریع ریختن بیرون که با قیافه های نگران بهم نگا کردن
یور:انیا کجا بودی نگرانت شدیم
لوید:سرویست به ما زنگ زد که تو مدرسه نبودی
هوففف حالا باید توضیح بدم
من: خوب... چیزه انیا تو اتاق سالن ورزش...
داشتم میگفتم که صدای دامیان از پشت سرم اومد
دامیان:انیا تو سالن ورزش بود و در از پشت قفل شده بود که شب شد و من رسوندمش خونه
قیافش کاملا پوکر فیس بود و عادی در یک ثانیه نگرانی مامان و بابا پر کشید
یور :خیلی ممنونم که انیا رو رسوندی خونه
.
.
.
.
.
.
سعی کردم زیاد تو خماری نمونین😂
.
.
چون میخام برم بیرونو تا شب خبری از پارت نیس😂✋ولی اگه شد شب که اومدم میزارم
.
.
.
انیا
.
.
من:دامیان من که ادرسو نگفتم کجا میبری منو؟
دامیان:ادرس خونتونو بلدم
چشام گرد شد از اون جایی که نمیتونستم فضولیمو کنترل کنم پرسیدم
من:ادرس خونه انیا رو کی بهت داده
دامیان:مدیر مدرسه کلید کمد پرونده های بچه هارو داده به من منم از اونجایی که پروندتو دیدم یاد گرفتم
صحیح
بعد از چند ثانیه رسیدیم دم خونه
رفتم خونه و زنگو زدم که مامان و بابا سریع ریختن بیرون که با قیافه های نگران بهم نگا کردن
یور:انیا کجا بودی نگرانت شدیم
لوید:سرویست به ما زنگ زد که تو مدرسه نبودی
هوففف حالا باید توضیح بدم
من: خوب... چیزه انیا تو اتاق سالن ورزش...
داشتم میگفتم که صدای دامیان از پشت سرم اومد
دامیان:انیا تو سالن ورزش بود و در از پشت قفل شده بود که شب شد و من رسوندمش خونه
قیافش کاملا پوکر فیس بود و عادی در یک ثانیه نگرانی مامان و بابا پر کشید
یور :خیلی ممنونم که انیا رو رسوندی خونه
.
.
.
.
.
.
سعی کردم زیاد تو خماری نمونین😂
.
.
چون میخام برم بیرونو تا شب خبری از پارت نیس😂✋ولی اگه شد شب که اومدم میزارم
۴.۸k
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.