𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐬𝐞𝐨𝐮𝐥 𝐒𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧=۷ 𝐏𝐚𝐫𝐭=۲۰
بقیه پسرا هم ازدواج کردن و قرارداد نبستن
اما قبل اینکه این کارو بکنیم من و بی تی اس یک البوم همکاری باهم بیرون دادیم و بعد اینکه دیگه قراردادمون رو تمدید نمیکنیم رو اعلام کردیم
با اینکه ارمی ها و فن های من خیلی ناراحت بودن اما خب این عشق ما بود
یک هفته ای بعد از ازدواجمون باهم کم کم حالت تهوع بهم دست میداد با تهیونگ به دکتر رفتیم که دکتر گفت ۲ ماهه باردارم.....اون روز خیلی خوشحال بودیم.....
هرماه به چکاپ میرفتم با تهیونگ
امروز هم روز چکاپ ۵ ماهگی برای مشخص شدن جنسیت بچه بود
با ته به دکتر رفتیم داخل سالن نشسته بودیم یک دختری هم پیشم بود تنها بود
_سلام توهم برای سونوگرافی اومدی؟
دختره_اره
_اسمت چیه؟
دختره_اسمم یونجو هست
_خوشبختم منم ا.ت ام
یونجو_همچنین
_دوست داری بچه چی باشه؟
یونجو_شوهرم دوست داره دختر باشه ولی برای من فرقی نداره
_اوهوم مهم اینه سالم باشه
همون لحظه مارو صدا کردن با ته رفتیم داخل اتاق رو تخت دراز کشیدم زنه دستگاه رو روی شکمم حرکت داد
دکتر_خبب ببینیم این بچه ی شیطون چی هستش.....
دست ته رو گرفتم و فشار دادم استرس داشتم نمیدونم چرا
دکتر_اممم یکم کار سخت شد که
_چ.چرا چیزی شده خلنم دکتر؟
ته_مشکلی پیش اومده بچه سالمه؟
دکتر_بله نگران نباشید بچه های خشگلتون سالمن
_چ.چی ب.بچه ها؟
ته_ی.ینی چی؟
دکتر_مثل اینکه خبر نداشتین بچه ها دوقلو هستن
_وای باورم نمیشه🥺
دگتر_بلههههه و یکیشون یک اقا پسر خوشگل و یکیشون هم یک دختر خانم کوچولو هستش
ته_وای خدایا دارم صاحب دوتا بچه میشم خدایا ازت ممنونم
دکتر_میخواین صدای ضربان قلبشون رو بشنوین؟
_اره
وقتی صدای ضربانشون رو پخش کرد انگار بهترین و قشنگترین اهنگ زندگیم رو شنیدم
ته_بهترین صدایی که میتونستم بشنوم تو زندگیم صدای قلب بچه هامه
با کمک ته از جام بلند شدم دکتر عکس بچه هامون رو داد بهم
_میبینی چقدر نازن
ته_دخترمون شبیه توعه
_چجوری فهمیدی؟
ته_از اونجایی که دماغش مثل تو کوچیک و صورت گردی داره.....درکل مثل تو خوشگله
_هوم پسرمون هم مثل تو جذابه ببین
ته_اوا این پوزخند چیه؟
_کدوم؟
ته_انا این.....
(از اتاق فرمان خبر دادن که پوزخند به پسر ته هم سرایت کرده😏😂)
_وقتی همیشه ی خدا پوزخند میزنی این میشه نتیجش
ته_فکر کنم موقع ساختنش هم پوزخند رو لبم بود
_بله....چی.چییییی
ته_🙄😂😏
کم کم سیسمونی و کلی وسایل دخترونه و پسرونه با تهیونگ خریدیم یک اتاق بزرگ داشتیم اونو کردیم اتاق بچه ها دوتا تخت کوچیک براشون گذاشتیم یک جا ماشین و اسباب بازی های پسرونه و یک جا عروسک و پرنسس و و این چیزه
کلا یک قسمت ابی بود یک قسمت هم صورتی
تو اتاق بچه ها با ته نشسته بودیم
_خیلی قشنگ شده
ته_به لطف سلیقه ی قشنگ خانممه💜
_و همچنین سلیقه ی تو
_ته میگم اسم چی بزاریم.......
اما قبل اینکه این کارو بکنیم من و بی تی اس یک البوم همکاری باهم بیرون دادیم و بعد اینکه دیگه قراردادمون رو تمدید نمیکنیم رو اعلام کردیم
با اینکه ارمی ها و فن های من خیلی ناراحت بودن اما خب این عشق ما بود
یک هفته ای بعد از ازدواجمون باهم کم کم حالت تهوع بهم دست میداد با تهیونگ به دکتر رفتیم که دکتر گفت ۲ ماهه باردارم.....اون روز خیلی خوشحال بودیم.....
هرماه به چکاپ میرفتم با تهیونگ
امروز هم روز چکاپ ۵ ماهگی برای مشخص شدن جنسیت بچه بود
با ته به دکتر رفتیم داخل سالن نشسته بودیم یک دختری هم پیشم بود تنها بود
_سلام توهم برای سونوگرافی اومدی؟
دختره_اره
_اسمت چیه؟
دختره_اسمم یونجو هست
_خوشبختم منم ا.ت ام
یونجو_همچنین
_دوست داری بچه چی باشه؟
یونجو_شوهرم دوست داره دختر باشه ولی برای من فرقی نداره
_اوهوم مهم اینه سالم باشه
همون لحظه مارو صدا کردن با ته رفتیم داخل اتاق رو تخت دراز کشیدم زنه دستگاه رو روی شکمم حرکت داد
دکتر_خبب ببینیم این بچه ی شیطون چی هستش.....
دست ته رو گرفتم و فشار دادم استرس داشتم نمیدونم چرا
دکتر_اممم یکم کار سخت شد که
_چ.چرا چیزی شده خلنم دکتر؟
ته_مشکلی پیش اومده بچه سالمه؟
دکتر_بله نگران نباشید بچه های خشگلتون سالمن
_چ.چی ب.بچه ها؟
ته_ی.ینی چی؟
دکتر_مثل اینکه خبر نداشتین بچه ها دوقلو هستن
_وای باورم نمیشه🥺
دگتر_بلههههه و یکیشون یک اقا پسر خوشگل و یکیشون هم یک دختر خانم کوچولو هستش
ته_وای خدایا دارم صاحب دوتا بچه میشم خدایا ازت ممنونم
دکتر_میخواین صدای ضربان قلبشون رو بشنوین؟
_اره
وقتی صدای ضربانشون رو پخش کرد انگار بهترین و قشنگترین اهنگ زندگیم رو شنیدم
ته_بهترین صدایی که میتونستم بشنوم تو زندگیم صدای قلب بچه هامه
با کمک ته از جام بلند شدم دکتر عکس بچه هامون رو داد بهم
_میبینی چقدر نازن
ته_دخترمون شبیه توعه
_چجوری فهمیدی؟
ته_از اونجایی که دماغش مثل تو کوچیک و صورت گردی داره.....درکل مثل تو خوشگله
_هوم پسرمون هم مثل تو جذابه ببین
ته_اوا این پوزخند چیه؟
_کدوم؟
ته_انا این.....
(از اتاق فرمان خبر دادن که پوزخند به پسر ته هم سرایت کرده😏😂)
_وقتی همیشه ی خدا پوزخند میزنی این میشه نتیجش
ته_فکر کنم موقع ساختنش هم پوزخند رو لبم بود
_بله....چی.چییییی
ته_🙄😂😏
کم کم سیسمونی و کلی وسایل دخترونه و پسرونه با تهیونگ خریدیم یک اتاق بزرگ داشتیم اونو کردیم اتاق بچه ها دوتا تخت کوچیک براشون گذاشتیم یک جا ماشین و اسباب بازی های پسرونه و یک جا عروسک و پرنسس و و این چیزه
کلا یک قسمت ابی بود یک قسمت هم صورتی
تو اتاق بچه ها با ته نشسته بودیم
_خیلی قشنگ شده
ته_به لطف سلیقه ی قشنگ خانممه💜
_و همچنین سلیقه ی تو
_ته میگم اسم چی بزاریم.......
۱۲۹.۵k
۱۲ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.