دختر مافیا پارت ۳۳
(پایان فلش بک)
--------------------------(ویو دو یون)--------------------------
قهوه ای که آورده بود رو خوردم،خوب بود
اما مثل اینکه درصدش کم هم نبوده!
نمیدونم چرا الکل ریخته اما هر دلیله که داشته،من اصلا خوشم نیومد
خیلی گرمه!
با دستام یکم خودم رو باد زدم
+حالت خوبه دو یون؟
دو یون:آره خوبم،یکم گرم شده
به دنیل نگاه کردم
اونم دست کمی از من نداشت!
_می خوای برات نوشیدنی خنک بیارم؟
دو یون:اوه نه ممنون
بهتره ضعف نشون ندیم
+من می خوام
با دست زدم بهش
حواسش کجاست؟
شیون:من برات میارم!
و لبخند خیلی بزرگی زد
واقعا از این دختره خوشم نمیاد
باید دربارش تحقیق کنم
_دو یون جان،مطمئنی حالت خوبه؟
نه حالم خوب نیست
خیلی گرمه
دارم می سوزم
دیگه هیچی نفهمیدم........
---------------------------(ویو دنیل)----------------------------
سرهنگ خیلی گرمش بود
صورتش قرمز شده بود!
نگرانشم
_دو یون جان،مطمئنی حالت خوبه؟
می خواستم به آبجی بگم که لطفا دما اتاق رو کم کن
که کله سرهنگ رو شونه هام قرار گرفت
سرهنگ غش کرده بود!
+دو یون!دو یون!!!
_وای چیشد؟
شیون:وا،از اول بهش حس خوبی نداشتم
چرا اینجوری؟
چرا؟چرا؟چرا؟
+منظورت از این حرف چیه؟؟؟
--------------------------(ویو سامانتا)-----------------‐--------
با لحن خیلی تندی گفت
_دنیل!
+چیه؟نمی بینی غش کرده؟
چرا اینقدر نگرانه؟
این اولین باره که دنیل رو پریشون می بینم
شیون:خب بیاین ببرینش توی یکی از اتاق ها
_آره،شیون دما اتاق رو کم کن و برو کلی یخ و پارچه بیار!
شیون:باشه
_دنیل بیا ببریمش تو اتاق
+باشه،من می برمش
و براید استایل بغلش کرد
_ببرش تو اتاق من
برگشتم و شیون رو دیدم
خیلی قرمز شده بود!
حتما خیلی عصبیه
_شیون،آروم باش!
شیون:باشه،باشه
و یه نفس عمیق کشید
صبر کن
اگه حال دو یون بخاطر قهوه بد شده
چرا حال دنیل بد نشده؟
_دنیل!دنیل!
دیدم جوابی نمیده
رفتم تو اتاق
و دیدم
_____________________________________________
خیلی جنجالی بود این پارت!
اومیدوارم خوشتون اومده باشه
تا پارت بعدی
جانه🩷
--------------------------(ویو دو یون)--------------------------
قهوه ای که آورده بود رو خوردم،خوب بود
اما مثل اینکه درصدش کم هم نبوده!
نمیدونم چرا الکل ریخته اما هر دلیله که داشته،من اصلا خوشم نیومد
خیلی گرمه!
با دستام یکم خودم رو باد زدم
+حالت خوبه دو یون؟
دو یون:آره خوبم،یکم گرم شده
به دنیل نگاه کردم
اونم دست کمی از من نداشت!
_می خوای برات نوشیدنی خنک بیارم؟
دو یون:اوه نه ممنون
بهتره ضعف نشون ندیم
+من می خوام
با دست زدم بهش
حواسش کجاست؟
شیون:من برات میارم!
و لبخند خیلی بزرگی زد
واقعا از این دختره خوشم نمیاد
باید دربارش تحقیق کنم
_دو یون جان،مطمئنی حالت خوبه؟
نه حالم خوب نیست
خیلی گرمه
دارم می سوزم
دیگه هیچی نفهمیدم........
---------------------------(ویو دنیل)----------------------------
سرهنگ خیلی گرمش بود
صورتش قرمز شده بود!
نگرانشم
_دو یون جان،مطمئنی حالت خوبه؟
می خواستم به آبجی بگم که لطفا دما اتاق رو کم کن
که کله سرهنگ رو شونه هام قرار گرفت
سرهنگ غش کرده بود!
+دو یون!دو یون!!!
_وای چیشد؟
شیون:وا،از اول بهش حس خوبی نداشتم
چرا اینجوری؟
چرا؟چرا؟چرا؟
+منظورت از این حرف چیه؟؟؟
--------------------------(ویو سامانتا)-----------------‐--------
با لحن خیلی تندی گفت
_دنیل!
+چیه؟نمی بینی غش کرده؟
چرا اینقدر نگرانه؟
این اولین باره که دنیل رو پریشون می بینم
شیون:خب بیاین ببرینش توی یکی از اتاق ها
_آره،شیون دما اتاق رو کم کن و برو کلی یخ و پارچه بیار!
شیون:باشه
_دنیل بیا ببریمش تو اتاق
+باشه،من می برمش
و براید استایل بغلش کرد
_ببرش تو اتاق من
برگشتم و شیون رو دیدم
خیلی قرمز شده بود!
حتما خیلی عصبیه
_شیون،آروم باش!
شیون:باشه،باشه
و یه نفس عمیق کشید
صبر کن
اگه حال دو یون بخاطر قهوه بد شده
چرا حال دنیل بد نشده؟
_دنیل!دنیل!
دیدم جوابی نمیده
رفتم تو اتاق
و دیدم
_____________________________________________
خیلی جنجالی بود این پارت!
اومیدوارم خوشتون اومده باشه
تا پارت بعدی
جانه🩷
۲.۹k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.