مرگ تا عشق ۲۶
به راننده گفت که حرکت کنه به سمت عمارت.
کوک مست کرده بود .
رسیدیم به عمارت دست من رو گرفت و دنبال خودش می کشوند.
به سمت اتاق رفتیم .
پرتم کرد توی اتاق .
بهم گفت : میخواستم این کار هارو جلو پدرت باهات بکنم اما خودت نزاشتی .
اومد سمت لبام با ولع می بوسیدشون
که طعم خون توی دهنم احساس کردم.
از لبام دل کند به سمت لباسم رفت ..خاست لباسم از تنم در بیاره که
با صدای بلند بهش گفتم:
کدوم پدر هاااا
کدوم.
پدری که برا پول بدست آوردن هفته یه بار منا به کسی می فروخت.
ارهه .
کوک دست از کارش برداشت من رو توی بغلش کشید .
یکدفعه احساس کردم چیزی توی دهنم سرم داشت گیج میرفت دستم بردم سمت دهنم دستم خونی شد .
تازه یادم اومد قرص هام رو نخوردم.
کم کم چشمام سیاهی رفت دیگه هیچی نفهمیدم
کوک مست کرده بود .
رسیدیم به عمارت دست من رو گرفت و دنبال خودش می کشوند.
به سمت اتاق رفتیم .
پرتم کرد توی اتاق .
بهم گفت : میخواستم این کار هارو جلو پدرت باهات بکنم اما خودت نزاشتی .
اومد سمت لبام با ولع می بوسیدشون
که طعم خون توی دهنم احساس کردم.
از لبام دل کند به سمت لباسم رفت ..خاست لباسم از تنم در بیاره که
با صدای بلند بهش گفتم:
کدوم پدر هاااا
کدوم.
پدری که برا پول بدست آوردن هفته یه بار منا به کسی می فروخت.
ارهه .
کوک دست از کارش برداشت من رو توی بغلش کشید .
یکدفعه احساس کردم چیزی توی دهنم سرم داشت گیج میرفت دستم بردم سمت دهنم دستم خونی شد .
تازه یادم اومد قرص هام رو نخوردم.
کم کم چشمام سیاهی رفت دیگه هیچی نفهمیدم
۴۲.۴k
۰۲ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.