ازدواج اجباری پارت ۸
۰این پارت اس* ماته اگه جنبه نداری نبین و گذارش نده 😒😒
ات ویو
جیمین بهم گفت که قراره ساعت ۸ بریم مهمونی منم قبول کردم الان ساعت ۶ پس رفتم و یه دوش ۳۰ مینی گرفتم ( بچه ها ات حوله یادش رفته ) داشتم دنبال حوله میگشتم نبود حالا باید چیکار کنم ... باید به جیمین بگم
+ جیمینننننن ( داد )
× هاااااااا ( داد )
+ بیااااااا ( داد )
× چیه
+ م...میشه حوله رو بدی ( خجالت )
× حوله کجاست
+ تو کمد لباسام
× بیا
+ ( گرفتن حوله از دست جیمین
یهو جیمین اومد تو حموم
× ذهنش : اوه... چه بدنی داره
+ چیکار میکنی بردو بیروننننن
× نمیخوام
+ میگ...
یهو لباس رو گذاشت رو لبام و م*ک میزد و لب پایینم رو گاز گرفت و ناچار همکاری کردم و بعد چند مین ازم جدا شد
× اوم خوشمزه بود
+ چ...چی میگی برو بیرون ببینم پرووووو ( داد )
× باشه باشه رفتم
وقتی جیمین بیرون خودم رو خشک کردم و اومدم بیرون و آماده شدم و آرایش کردم و رفتم ببینم جیمین آماده شده یا نه ... رفتم پیشش اون خیلی خوشتیپ وایستا ببینم چرا قلبم انقدر تند تند میزنه وای خدا دیدم جیمین داره میاد نزدیکم من هم میرفتم عقب که خوردم به دیوار ای تف تو هر چی دیواره اَه
فاصله صورتمون خیلی کم بود یهو لباش رو گذاشت رو لبام و م*ک میزد و بعد چند ازم دور شده
× آه نمیشه از لبات دل کند ( خنده دختر کش )
+ خجالت بکش بیشعور
× چرا باید خجالت بکشم مگه آدم زنشو نمی بوسه ( کیوت )
+ قیافت رو واسه من اونطوری نکن
× ( خیلی کیوتتتتتتتت )
×آه باشه فقط یه بار
× هورااااااا
ادمین
جیمین نزدیک ات میشه و لباش رو میزاره رو لباش و م*ک میزنه و ات هم همکاری میکنه ادمین: اه اه چندشا 😑😑
جیمین ویو
نمی دونم چرا اما ... فکر کنم عاشقش شدم باید بعداً اینو بهش بگم
ات ویو
جیمین بهم گفت که قراره ساعت ۸ بریم مهمونی منم قبول کردم الان ساعت ۶ پس رفتم و یه دوش ۳۰ مینی گرفتم ( بچه ها ات حوله یادش رفته ) داشتم دنبال حوله میگشتم نبود حالا باید چیکار کنم ... باید به جیمین بگم
+ جیمینننننن ( داد )
× هاااااااا ( داد )
+ بیااااااا ( داد )
× چیه
+ م...میشه حوله رو بدی ( خجالت )
× حوله کجاست
+ تو کمد لباسام
× بیا
+ ( گرفتن حوله از دست جیمین
یهو جیمین اومد تو حموم
× ذهنش : اوه... چه بدنی داره
+ چیکار میکنی بردو بیروننننن
× نمیخوام
+ میگ...
یهو لباس رو گذاشت رو لبام و م*ک میزد و لب پایینم رو گاز گرفت و ناچار همکاری کردم و بعد چند مین ازم جدا شد
× اوم خوشمزه بود
+ چ...چی میگی برو بیرون ببینم پرووووو ( داد )
× باشه باشه رفتم
وقتی جیمین بیرون خودم رو خشک کردم و اومدم بیرون و آماده شدم و آرایش کردم و رفتم ببینم جیمین آماده شده یا نه ... رفتم پیشش اون خیلی خوشتیپ وایستا ببینم چرا قلبم انقدر تند تند میزنه وای خدا دیدم جیمین داره میاد نزدیکم من هم میرفتم عقب که خوردم به دیوار ای تف تو هر چی دیواره اَه
فاصله صورتمون خیلی کم بود یهو لباش رو گذاشت رو لبام و م*ک میزد و بعد چند ازم دور شده
× آه نمیشه از لبات دل کند ( خنده دختر کش )
+ خجالت بکش بیشعور
× چرا باید خجالت بکشم مگه آدم زنشو نمی بوسه ( کیوت )
+ قیافت رو واسه من اونطوری نکن
× ( خیلی کیوتتتتتتتت )
×آه باشه فقط یه بار
× هورااااااا
ادمین
جیمین نزدیک ات میشه و لباش رو میزاره رو لباش و م*ک میزنه و ات هم همکاری میکنه ادمین: اه اه چندشا 😑😑
جیمین ویو
نمی دونم چرا اما ... فکر کنم عاشقش شدم باید بعداً اینو بهش بگم
۸۵۳
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.