تک پارتی: پرنده آبی من
— رز:! حق نداری تو بازیای که خودت شروع کردی قیافه بگیری! حق نداری طوری رفتار کنی انگار که من اشتباه کردم! خودتو جمع و جور کن .
اشک کم کم تمام چشم هاشو پر کرد .
دست جونگکوکو قبل از اینکه بره کشید
و به سمت خودش برگردوند به چشم هاش نگاه کرد هیچ حسی توی اون چشمها دیده نمیشد .
— میدونی لعنتی؟ من نمیخواستم!
نمیخواستم به توی عوضی دلببندم
نمیخواستم کسی باشم که عاشقت میشه نمیخواستم کسی باشم که دوستت داره !
من نمیخواستم، اما لعنت بهش عاشقت شدم! با اینکه میدونستم یکی دیگه رو دوست داری بهت دلبستم کاری کردم که توئم بهم دلببندی
ما خوشحال بودیم جونگکوک!
ما وقتی مال هم بودیم خوشحال بودیم!
جونگکوک دستشو از دستای سرد دختر کشید و سمت گونه هاش برد و نوازشش کرد ، سرش و به گوشش نزدیک کرد و دم گوشش زمزمه کرد .
— همه ی اینا مال قبل از این بود که دروغای
کوچولوت رو بشن، پرنده ی آبی من !
اشک کم کم تمام چشم هاشو پر کرد .
دست جونگکوکو قبل از اینکه بره کشید
و به سمت خودش برگردوند به چشم هاش نگاه کرد هیچ حسی توی اون چشمها دیده نمیشد .
— میدونی لعنتی؟ من نمیخواستم!
نمیخواستم به توی عوضی دلببندم
نمیخواستم کسی باشم که عاشقت میشه نمیخواستم کسی باشم که دوستت داره !
من نمیخواستم، اما لعنت بهش عاشقت شدم! با اینکه میدونستم یکی دیگه رو دوست داری بهت دلبستم کاری کردم که توئم بهم دلببندی
ما خوشحال بودیم جونگکوک!
ما وقتی مال هم بودیم خوشحال بودیم!
جونگکوک دستشو از دستای سرد دختر کشید و سمت گونه هاش برد و نوازشش کرد ، سرش و به گوشش نزدیک کرد و دم گوشش زمزمه کرد .
— همه ی اینا مال قبل از این بود که دروغای
کوچولوت رو بشن، پرنده ی آبی من !
۱۲.۵k
۲۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.