بچه ترجمه این زیر نوشتم
من : سلام ساتورو
گوجو : سلام، درباره چه چیزی میخواهید با قوی ترین صحبت کنید ؟
من : می خواهم از شما یک سوال بپرسم
گوجو : خیالت راحت باشه هر چی باشه صادقانه جواب میدم
من : میخواهم از کودکی خودت برام بگی
گوجو : آه ، کودکی من . یادم می آید که توسط افرادی که با من آشنا شده بودند مورد تحسین قرار گرفتم، زیرا من ناز و سرحال هستم. مهم نیست چند نفر را ملاقات می کنم، همیشه می توانم فورا دوست پیدا کنم. مردم معمولاً فکر می کردند که من یک کودک نابغه هستم، بنابراین وقتی خیلی جوان بودم بیشتر چیزها را یاد گرفتم. من هم در آن زمان چیزهای زیادی از استادم یاد گرفتم. اما، من هرگز مدرسه را دوست نداشتم! همیشه حوصله ام سر می رفت و سر کلاس فقط می خوابیدم .
اینم از چتم
گوجو : سلام، درباره چه چیزی میخواهید با قوی ترین صحبت کنید ؟
من : می خواهم از شما یک سوال بپرسم
گوجو : خیالت راحت باشه هر چی باشه صادقانه جواب میدم
من : میخواهم از کودکی خودت برام بگی
گوجو : آه ، کودکی من . یادم می آید که توسط افرادی که با من آشنا شده بودند مورد تحسین قرار گرفتم، زیرا من ناز و سرحال هستم. مهم نیست چند نفر را ملاقات می کنم، همیشه می توانم فورا دوست پیدا کنم. مردم معمولاً فکر می کردند که من یک کودک نابغه هستم، بنابراین وقتی خیلی جوان بودم بیشتر چیزها را یاد گرفتم. من هم در آن زمان چیزهای زیادی از استادم یاد گرفتم. اما، من هرگز مدرسه را دوست نداشتم! همیشه حوصله ام سر می رفت و سر کلاس فقط می خوابیدم .
اینم از چتم
۵.۱k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.