پارتی هشت نفره p¹⁰
شوگا ا/ت رو کول کرد و تهیونگ در رو باز کرد ، شوگا میخواست ا/ت رو بزاره روی مبل که دید جیهوپ اوفتاده روی مبل
تهیونگ:جیهوپ ، بلند شو برو یه جای دیگه بخواب
جین: ته جیهوپ غش گرده.
شوگا: جانم؟
جین: وقتی فهمید که بچه دختره غش کرد با کله رو زمین
شوگا و تهیونگ خندشون گرفت و به زور خودشون رو کنترل کردن
تهیونگ: خوب بهتر میبریش تو اتاق روی تخت .
شوگا: اوکی . تو مراقب ا/ت ازوپشت باش.
تهیونگ: باشه ، فقط زیاد بهش فشار نیار که نه به بچه نه به خودش افشار زیادی وارد بشه.شنیدی که دکتر چی گفت؟
شوگا:نه اون موقع من خواب بودم (:
تهیونگ: بامزه
شوگا و تهیونگ ا/ت رو بردن توی اتاق ، تهیونگ پتو رو کشید ،شوگا هم ا/ت رو آروم گذاشت روی تخت ، بعد تهیونگ پتو رو اون جوری که ا/ت همیشه میکشه روش کشید روی ا/ت . شوگا چراغ خواب رو روشن کرد و تهیونگ هم چراغ رو خاموش کرد. و رفتن.
تهیونگ: بیا بریم ببینیم جیهوپ چش شده .
شوگا: به قول ا/ت این موقع ی زایمان میمیره .
تهیونگ: تو خوشحال نشدی بچه دختره ؟
شوگا: اولش نه ولی خوب چرا ، خیییلی دوست داشتم که پسر باسه
تهیونگ: شاید بچه ی بعدی مون پسر باشه
شوگا نرده ی پله و دیوار رو به معنی شوک و افتادن فشار گرفت و با تعجب گفت: ب...بچه ی بعدی؟! چی میگی من همین الانشم ، دارم از استرس میمیرم که دارم بابا میشم، فقط زیاد عجیب نیس یه دختر باردار و هفت تا مرد که دارن بابا میشن
تهیونگ: نه ! کجاش عجیبه مهم اینه که ما ا/ت رو خیییلی دوس داریم
.....
وقتی رفتن پایین کوک یه بطری آب یخ رو. روی سر جیهوپ بیچاره خالی کرده بود.
جیهوپ: ا/ت کجاست ؟ حالش خوبه، اصلا چطوری این اتفاق افتاد این که حالش خوب بود.
جیمین: ا/ت بالاس خوابه ، اتفاقا امروز رفتیم خرید رنگش پریده بود .
تهیونگ:جیهوپ ، بلند شو برو یه جای دیگه بخواب
جین: ته جیهوپ غش گرده.
شوگا: جانم؟
جین: وقتی فهمید که بچه دختره غش کرد با کله رو زمین
شوگا و تهیونگ خندشون گرفت و به زور خودشون رو کنترل کردن
تهیونگ: خوب بهتر میبریش تو اتاق روی تخت .
شوگا: اوکی . تو مراقب ا/ت ازوپشت باش.
تهیونگ: باشه ، فقط زیاد بهش فشار نیار که نه به بچه نه به خودش افشار زیادی وارد بشه.شنیدی که دکتر چی گفت؟
شوگا:نه اون موقع من خواب بودم (:
تهیونگ: بامزه
شوگا و تهیونگ ا/ت رو بردن توی اتاق ، تهیونگ پتو رو کشید ،شوگا هم ا/ت رو آروم گذاشت روی تخت ، بعد تهیونگ پتو رو اون جوری که ا/ت همیشه میکشه روش کشید روی ا/ت . شوگا چراغ خواب رو روشن کرد و تهیونگ هم چراغ رو خاموش کرد. و رفتن.
تهیونگ: بیا بریم ببینیم جیهوپ چش شده .
شوگا: به قول ا/ت این موقع ی زایمان میمیره .
تهیونگ: تو خوشحال نشدی بچه دختره ؟
شوگا: اولش نه ولی خوب چرا ، خیییلی دوست داشتم که پسر باسه
تهیونگ: شاید بچه ی بعدی مون پسر باشه
شوگا نرده ی پله و دیوار رو به معنی شوک و افتادن فشار گرفت و با تعجب گفت: ب...بچه ی بعدی؟! چی میگی من همین الانشم ، دارم از استرس میمیرم که دارم بابا میشم، فقط زیاد عجیب نیس یه دختر باردار و هفت تا مرد که دارن بابا میشن
تهیونگ: نه ! کجاش عجیبه مهم اینه که ما ا/ت رو خیییلی دوس داریم
.....
وقتی رفتن پایین کوک یه بطری آب یخ رو. روی سر جیهوپ بیچاره خالی کرده بود.
جیهوپ: ا/ت کجاست ؟ حالش خوبه، اصلا چطوری این اتفاق افتاد این که حالش خوب بود.
جیمین: ا/ت بالاس خوابه ، اتفاقا امروز رفتیم خرید رنگش پریده بود .
۱۲.۹k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.