❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥part_²¹ ❦
ا.ت ویو
در چمدونامون رو باز کردیم و به اندازه ی دوماه لباس گذاشتیم و بعد وسایل ضروری مثل مسواک...... گذاشتیم بعدش من کولمو برداشتم و شارژر گوشیم و ایرپادم و گوشیم و لوازم ارایشیام گذاشتم داخلش بعدشم یه دست لباس برداشتم و پوشیدم و یه بالم لب زدم و موهامو بالا بستم چمدونم و همراه کولیم بردم داخل سالن
و نشستم روی میز صبحانه تا بقیه هم بیان (لباس ا.ت اسلاید ۲)
«جونگکوک ویو»
صبح ا.ت بیدارم کرد و بلندشدیم نوبتی رفتیم حمام اول ا.ت رفت بعدش من بعد چند مین ار حموم اومدم که دیدم ا.ت نمیتونه چمدونشو از روی کمد برداره منم با یه حرکت دوتا چمدون و اوردم پایین و............. ا.ت رفت داخل سالن منم موهامو خشک کردم یه دست لباس برداشتم و پوشیدم بعدشم موبایلمو برداشتم و چمدون و کولیم و بردم بیرون از اتاق و گذاشتم پیش چمدون ا.ت و بعد رفتم صبحونه بخورم که دیدم همه اومدن منم رفتم نشستم پیششون (لباس جونگکوک اسلاید 3)
.........
تهیونگ: حالا چه کشوری میری سولنان؟
سولنان: آ.....
ا.ت: هیچوقت یه مافیا نمیگه کجا میره
سولنان: باشه
یونا: دلم برات تنگ میشه جیمین
جیمین: منم
جونگکوک: شما دوتا شورشو در اوردید😐
ا.ت: من صبحونم تمام.. نیم ساعت دیگه پرواز دارم دیگه میرم
ا.ت: لیندا چمدونمو بده بزارن توی ماشینم
لیندا: چشم
ا.ت همرو بغل کرد و سوار ماشینش شد و رفت فرودگاه و بقیه هم کم کم خداحافظی کردن و رفتن فرودگاه و ......
❥part_²¹ ❦
ا.ت ویو
در چمدونامون رو باز کردیم و به اندازه ی دوماه لباس گذاشتیم و بعد وسایل ضروری مثل مسواک...... گذاشتیم بعدش من کولمو برداشتم و شارژر گوشیم و ایرپادم و گوشیم و لوازم ارایشیام گذاشتم داخلش بعدشم یه دست لباس برداشتم و پوشیدم و یه بالم لب زدم و موهامو بالا بستم چمدونم و همراه کولیم بردم داخل سالن
و نشستم روی میز صبحانه تا بقیه هم بیان (لباس ا.ت اسلاید ۲)
«جونگکوک ویو»
صبح ا.ت بیدارم کرد و بلندشدیم نوبتی رفتیم حمام اول ا.ت رفت بعدش من بعد چند مین ار حموم اومدم که دیدم ا.ت نمیتونه چمدونشو از روی کمد برداره منم با یه حرکت دوتا چمدون و اوردم پایین و............. ا.ت رفت داخل سالن منم موهامو خشک کردم یه دست لباس برداشتم و پوشیدم بعدشم موبایلمو برداشتم و چمدون و کولیم و بردم بیرون از اتاق و گذاشتم پیش چمدون ا.ت و بعد رفتم صبحونه بخورم که دیدم همه اومدن منم رفتم نشستم پیششون (لباس جونگکوک اسلاید 3)
.........
تهیونگ: حالا چه کشوری میری سولنان؟
سولنان: آ.....
ا.ت: هیچوقت یه مافیا نمیگه کجا میره
سولنان: باشه
یونا: دلم برات تنگ میشه جیمین
جیمین: منم
جونگکوک: شما دوتا شورشو در اوردید😐
ا.ت: من صبحونم تمام.. نیم ساعت دیگه پرواز دارم دیگه میرم
ا.ت: لیندا چمدونمو بده بزارن توی ماشینم
لیندا: چشم
ا.ت همرو بغل کرد و سوار ماشینش شد و رفت فرودگاه و بقیه هم کم کم خداحافظی کردن و رفتن فرودگاه و ......
۱۰.۰k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.