🌑🍷وقتی مافیا بود 🍷🌑 part :۱۵
+واقعا انتظار داری خوب باشم (با گریه )
_میدونم ...میدونم با معذرت خواهی من چیزی درست نمیشه .. اما فقط میخوام منو ببخشی..
+....
_الانم پاشو بریم بیرون
ویو راوی:
کوک دست ا.ت رو گرفت و باهم رفتن پایین
_اجوما منو ا.ت امشب نمیایم خونه
+چ ...چرا(ترسیده )
_همینجوری
؛باشه پسرم ..مراقب خودتون باشید
_ما رفتیم
کوک دست ا.ت رو گرفت و برد سمت حیاط ویلا و سمت ماشینش رفت اول ا.ت رو نشوند بعد خودش نشست و حرکت کرد سمت ویلایی که سگه اونجا بود
+....
_ا.ت
+....
_میدونم دلت نمیخواد ریخت منم ببینی اما لطفاً باهام حرف بزن خواهش میکنم
+داریم کجا میریم (سرد)
_میفهمی
کوک دست ا.ت رو گرفت اما ا.ت زود دستشو کشید .
پرش زمانی به ویلا (عکسشو هایلایت میکنم)
_خب بیا ببینم اینجوری حالت خوب میشه یا نه
کوک دست ا.ت رو گرفت و برد اون طرف ویلا سمت سگ وقتی ا.ت سگو دید انگار کل ناراحتی هاش تموم شد کل خاطرات بچگیش از جلوی چشماش رد شد دست کوک رو ول کرد و رفت پیش رکس کلی بغلش کرد
+هیییی رکس پسر خوب دلم برات تنگ شده بود (با ذوق )
کوک ویو:وقتی میدیدم خوشحاله انگار دنیا رو بهم داده بودن گفتم بزار یکم تنها باشن خودم رفتم توی ویلا وسایلایی که خریده بودم رو گذاشتم تو این ویلا رو خیلی دوست داشتم چون وایب خوبی بهم میداد خب امشب باید حال ا.ت رو خوب کنم پس....
حمایت پلیز 💗
ببینید چه ادمینی دارین آخر هفته هم فعالیت کردم 😎😂
_میدونم ...میدونم با معذرت خواهی من چیزی درست نمیشه .. اما فقط میخوام منو ببخشی..
+....
_الانم پاشو بریم بیرون
ویو راوی:
کوک دست ا.ت رو گرفت و باهم رفتن پایین
_اجوما منو ا.ت امشب نمیایم خونه
+چ ...چرا(ترسیده )
_همینجوری
؛باشه پسرم ..مراقب خودتون باشید
_ما رفتیم
کوک دست ا.ت رو گرفت و برد سمت حیاط ویلا و سمت ماشینش رفت اول ا.ت رو نشوند بعد خودش نشست و حرکت کرد سمت ویلایی که سگه اونجا بود
+....
_ا.ت
+....
_میدونم دلت نمیخواد ریخت منم ببینی اما لطفاً باهام حرف بزن خواهش میکنم
+داریم کجا میریم (سرد)
_میفهمی
کوک دست ا.ت رو گرفت اما ا.ت زود دستشو کشید .
پرش زمانی به ویلا (عکسشو هایلایت میکنم)
_خب بیا ببینم اینجوری حالت خوب میشه یا نه
کوک دست ا.ت رو گرفت و برد اون طرف ویلا سمت سگ وقتی ا.ت سگو دید انگار کل ناراحتی هاش تموم شد کل خاطرات بچگیش از جلوی چشماش رد شد دست کوک رو ول کرد و رفت پیش رکس کلی بغلش کرد
+هیییی رکس پسر خوب دلم برات تنگ شده بود (با ذوق )
کوک ویو:وقتی میدیدم خوشحاله انگار دنیا رو بهم داده بودن گفتم بزار یکم تنها باشن خودم رفتم توی ویلا وسایلایی که خریده بودم رو گذاشتم تو این ویلا رو خیلی دوست داشتم چون وایب خوبی بهم میداد خب امشب باید حال ا.ت رو خوب کنم پس....
حمایت پلیز 💗
ببینید چه ادمینی دارین آخر هفته هم فعالیت کردم 😎😂
۱۰.۶k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.