ازدواج از بچگی
ازدواج از بچگی
P3
عکس دوم لباس عروس ا.ت برای عروسی
سومی هم کوک و کت شلوارش
فلش بک ب شب
از پله ها رفتم پایین جونگ کوک پایین منتظرم بود خیلی خوشتیپ شده بود
کوک:زیبا شدی
ا.ت:من زیبا بودم «ایششش»
کوک: یه کوچولو حیا هم خوبه ها
ا.ت:من نیازی ب حیا ندارم بیا بریم العان پدربزگ میگه کجان اینا
کوک :اوکی مادام
ا.ت :منو مادام صدا نکن شبیه پیرزنا میشم
کوک :اوکی
وارد سالن شدیم همه برامون دست زدن نمیدونم چرا بچه پسر داییه دختر خاله مامانم هم بود « چی گفتم 😂»
بلاخره عقد کردیم
عاقد گفت: شما رو زن و شوهر اعلام میکنم میتونید همو ببوسید
ا.ت :چیی«بلند»
کوک :آروم «طوری که فقط ا.ت بشنوه »
ا.ت :نگا اگه طولانی باشه جررت میدم«طوری که کوک بشنوه»
کوک : هه
خب دیگه همو بوسیدند
رفتیم خونه پدربزرگ گفت شما برید اتاقتون منو کوک رفتیم تو اتاقی که واسه ما بود
ا.ت:ایششششش
کوک :چته
ا.ت: های من زنتم درست صحبت کن
کوک: خب چرا ایش ایش میکنی
ا.ت :بیا زیپ لباسم رو بکش پایین
کوک: اوکی
ا.ت ویو :زیپ و کشید پایین که یهو .....
چیشد هاااا ؟
نگا چقدر کرم دارم
پارت بعد واسه فردا
😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁
P3
عکس دوم لباس عروس ا.ت برای عروسی
سومی هم کوک و کت شلوارش
فلش بک ب شب
از پله ها رفتم پایین جونگ کوک پایین منتظرم بود خیلی خوشتیپ شده بود
کوک:زیبا شدی
ا.ت:من زیبا بودم «ایششش»
کوک: یه کوچولو حیا هم خوبه ها
ا.ت:من نیازی ب حیا ندارم بیا بریم العان پدربزگ میگه کجان اینا
کوک :اوکی مادام
ا.ت :منو مادام صدا نکن شبیه پیرزنا میشم
کوک :اوکی
وارد سالن شدیم همه برامون دست زدن نمیدونم چرا بچه پسر داییه دختر خاله مامانم هم بود « چی گفتم 😂»
بلاخره عقد کردیم
عاقد گفت: شما رو زن و شوهر اعلام میکنم میتونید همو ببوسید
ا.ت :چیی«بلند»
کوک :آروم «طوری که فقط ا.ت بشنوه »
ا.ت :نگا اگه طولانی باشه جررت میدم«طوری که کوک بشنوه»
کوک : هه
خب دیگه همو بوسیدند
رفتیم خونه پدربزرگ گفت شما برید اتاقتون منو کوک رفتیم تو اتاقی که واسه ما بود
ا.ت:ایششششش
کوک :چته
ا.ت: های من زنتم درست صحبت کن
کوک: خب چرا ایش ایش میکنی
ا.ت :بیا زیپ لباسم رو بکش پایین
کوک: اوکی
ا.ت ویو :زیپ و کشید پایین که یهو .....
چیشد هاااا ؟
نگا چقدر کرم دارم
پارت بعد واسه فردا
😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁
۱۲.۵k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.