بانوی سه ساله ارباب سلام
نگاش به سقف آسمون ستاره ها رو میشمرد
خسته میشد بلند میشد زخم های پا رو میشمرد
یکی ،دوتا و هفت تا زخم دستی رو زخماش میکشید زخمای پا تموم میشد زخمای دستاش و میدید
به ماه آسمون میگفت شمع شبستون منی
یاد عموم بخیر که تو شکل عمو جون منی
راستی تو از تو آسمون ببین بابای من کجاست
بهش بگو که دخترت ساکن تو خرابه هاست
بهش بگو دختری که شونه به موهاش میزدی
جون به لبش رسیده و تو از سفر نیومدی
#محرم #امام_حسین #السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین_🖤
خسته میشد بلند میشد زخم های پا رو میشمرد
یکی ،دوتا و هفت تا زخم دستی رو زخماش میکشید زخمای پا تموم میشد زخمای دستاش و میدید
به ماه آسمون میگفت شمع شبستون منی
یاد عموم بخیر که تو شکل عمو جون منی
راستی تو از تو آسمون ببین بابای من کجاست
بهش بگو که دخترت ساکن تو خرابه هاست
بهش بگو دختری که شونه به موهاش میزدی
جون به لبش رسیده و تو از سفر نیومدی
#محرم #امام_حسین #السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین_🖤
۲.۵k
۰۱ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.