تک پارتی☆ p1 (آخر)
تک پارتی☆ p1 (آخر)
چند روز بود فیلیکس به یه سفر کاری رفته بود و قرار شد که امشب برگرده اما برنگشت
و تو منتظرش بودی
به ساعت نگاهی کردی ساعت ۲ رو نشون میداد
در حال فیلم نگاه کردن بودی
که یهو زیر دلت تیر میکشه
ناله ای میکنی
بعد رفتی پد گذاشتی و رفتی رو تخت دراز کشیدی
+وای یادم رفت قرصم رو بخورم
ولی حوصله نداشتی پاشی
و قرص بخوری
یهو صدای در اومد که فهمیدی فیلیکس بود
فیلیکس اومد رو تخت نشست کنارت و پیشونیتو بوس کرد
_حالت خوبه؟؟
+اره خوبم
فیلیکس اومد محکم بغلت کرد که یه ناله ای کردی
_عزیزم نکنه پری.ود شدی؟
+اره..
_چرا بهم نگفتی
+الان فهمیدی دیگه
پتو داد روت قرص رو برات آورد
خوردی و بعد گفتی
+فیلیکس نمیخواد انقدر زحم...
نذاشت حرفتو تموم کنی و محکم لباشو روی لبات گذاشت
شب خوابیدین و فیلیکس تورو محکم از پشت بغل کرد و گفت
_وقتی من هستم نیاز نیست تو کار کنی
و صورت فیلیکس تو گردن تو بود
و بعد خوابیدین
چند روز بود فیلیکس به یه سفر کاری رفته بود و قرار شد که امشب برگرده اما برنگشت
و تو منتظرش بودی
به ساعت نگاهی کردی ساعت ۲ رو نشون میداد
در حال فیلم نگاه کردن بودی
که یهو زیر دلت تیر میکشه
ناله ای میکنی
بعد رفتی پد گذاشتی و رفتی رو تخت دراز کشیدی
+وای یادم رفت قرصم رو بخورم
ولی حوصله نداشتی پاشی
و قرص بخوری
یهو صدای در اومد که فهمیدی فیلیکس بود
فیلیکس اومد رو تخت نشست کنارت و پیشونیتو بوس کرد
_حالت خوبه؟؟
+اره خوبم
فیلیکس اومد محکم بغلت کرد که یه ناله ای کردی
_عزیزم نکنه پری.ود شدی؟
+اره..
_چرا بهم نگفتی
+الان فهمیدی دیگه
پتو داد روت قرص رو برات آورد
خوردی و بعد گفتی
+فیلیکس نمیخواد انقدر زحم...
نذاشت حرفتو تموم کنی و محکم لباشو روی لبات گذاشت
شب خوابیدین و فیلیکس تورو محکم از پشت بغل کرد و گفت
_وقتی من هستم نیاز نیست تو کار کنی
و صورت فیلیکس تو گردن تو بود
و بعد خوابیدین
۷.۸k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.