باید یه نفرو داشتم که عادی ترین اتفاقای روزمو و همه روزمر
باید یه نفرو داشتم که عادیترین اتفاقای روزمو و همه روزمرگیام رو براش تعریف میکردم. باید یه نفرو داشتم که وقتی باهاش بودم، اصلا نمیدونستم بیحوصلگی چیه. باید یه نفرو داشتم که هر وقت دلم از همه پر بود، به اون پناه میبردم. باید یه نفرو داشتم که آخرین پیامِ هرشب و اولین پیامِ هر روزم به اون میبود. باید یکی رو داشتم که هیچوقت از شنیدن چرت و پرتام خسته نمیشد و هر چقدر باهاش حرف میزدم، آخرش نمیگفتم ببخشید اگه مزاحمت شدم. باید یه نفرو داشتم که وقتی بهش میگفتم نیاز دارم حرف بزنیم، میگفت؛ میام از نزدیک ببینمت، حرف هم میزنیم. وقتی بهش پیام میدادم، منو از پیام دادنم پشیمون نمیکرد. باید یکی رو داشتم که برام تکیهگاهِ روزای سخت و تنهاییم بود. باید یه نفرو داشتم که منو بهتر و بیشتر از همه میشناخت. باید یه نفرو داشتم تا منو طوری دوست میداشت که هیچکس نمیتونه. باید یه نفرو داشتم که براش متفاوتتر و خواستنیتر و مهمتر از همه بودم. باید یه نفرو داشتم که صبحِ زود یا آخرِ شب، با فرستادن یه آهنگ برام، نهایتِ دقت و علاقهاش به من رو بهم ثابت میکرد. باید یه نفرو داشتم که با وجودش، این دنیا خیلی زیباتر و سختیهاش خیلی قابل تحملتر میشد برام. باید یه نفرو داشتم که برام خیلی متفاوتتر از همه بود. فقط یه نفر. اونموقع قطعاً اسمشو میذاشتم نورِ زندگیم.
۱۷.۳k
۰۳ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.